Смотреть в Telegram
iraj janati ataiee
<unknown>
. هرکسی؛ هم­‌رزمی، هم­‌خشمی، هم­‌رنجی دارد هرکسی؛ هم‌بزمی، هم‌دستی، هم­‌گنجی دارد آن­‌که با تو، با تو هم­‌رزم است، می­‌خواهد با تو پیروز شود بر دشمن آن­‌که با تو هم­‌خشم است، می­‌خواهد با تو فریاد کند حق با ماست آن­‌که با تو هم­‌رنج است، می­‌داند چه کسی رنج تو را می­‌خواهد آن­‌که اما نیستی هم­‌بزمش، خون فرزند تو را می­‌نوشد آن­‌که اما نیستی هم‌دستش، پشت پا می­‌زندت، تا بیفتی از پا، تا بماند بالادست آن­‌که اما نیستی هم­‌گنجش، می­‌گوید رنج تو گنج من است تو اگر تن خسته، من آبادم، تو اگر پابسته، من آزادم آن­‌که هم­‌گنج تو باشد اما می­‌پرسد، رنج تو گنج چه­ کس باید باشد جز تو؟ رنج ما گنج که می­‌باید باشد جز ما؟ تو سلاحی خواهی ساخت، خواهی ساخت از غرور و کینه، و به هم­‌رزمت خواهی گفت رزم‌مان پاینده، خشم‌مان سوزنده، گنج‌مان آینده در شامِ سبز یک بهار از سفره­‌های خالی دهقانان گسترده بر اسارت دلگیر روستاها، از قلب خوشه گندم در مطلع تغزّل باران طلوع خواهی کرد و دهکده آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند ادامه در متن پایین
Telegram Center
Telegram Center
Канал