Смотреть в Telegram
پسین‌باستان _ بهرام روشن‌ضمیر
65.gif
در ادامه در مقاله‌ای گروهی، کریستل ژولیَن، مصطفی اختصاصی، امیر خانمرادی و احسان خوانساری، تلاش می‌کنند مُهری تازه‌یافته را به بابوی جاثلیقِ کلیسای شرق (ایران) در سدۀ پنجم، در دورۀ ساسانی منسوب کنند. (که البته به نظر نویسندۀ این سطور این پیشنهاد قانع‌کننده نبود، هرچند در اینکه لابد رئیس کلیسای ایران مُهر داشته تردید نیست و بعید هم نیست که نوشتۀ روی مُهر سریانی باشد). در مقالۀ دیگر یوسف مرادی و آلموت هینتسه از مرکز سواس لندن، با توجه به یافته‌های مُهرشناسی تازه از محوطۀ تختِ سلیمان، تلاش میکنند تاثیر و تاثراتِ جوامع اقلیتی یهودی و مسیحی را در آتشکدۀ آذرگشنسپ بررسی کنند. مهرهایی گوناگون متعلق به جوامع مسیحی، یهودی و زردشتی در کنار هم که فضایی بسیار جذاب و جالب از دورۀ ساسانی ارائه می‌کند. محیطی که هیچ شباهتی به آنچه به اشتباه و در اثر خام‌اندیشی به ساسانیان به عنوانِ مذهبی‌هایی متعصب و دگرآزار و سرکوبگر نسبت داده شده ندارد. شهر مقدسِ زردشتیان و مهمترین آتشکدۀ آنان نه فقط در اسنادِ ارائه شده در این مقاله که در شواهدِ تاریخی هم محلِ حضورِ و تجمع پیروانِ ادیان گوناگون بود و هیچ همسانی با مکه و مدینه و واتیکان و لهاسا نداشت. در مقالۀ پایانی دیتر وبر متخصص دیرین‌نگاری در دانشگاه آزاد برلین، اینبار به جای اسنادِ طبرستان به سراغ سندی از فارس مربوط به دورۀ خسرو پرویز می‌رود. نکته جالب در این سند برای من تداوم لقبِ "شاهانشاهِ اِیران و انِیران که تن و چهر از یزدان دارد" بود. اضافه شدن تن به چهر نشان از پویایی این گفتار و نه تکرارِ خشک قالبهای رسمی دارد. این هم بر خلاف چیزی‌ست که مدام می‌شنویم که این لقب در میانۀ دورۀ ساسانی طرد شده است. البته امکان دارد که با توجه به فتوحاتِ خسرو پرویز در سرزمین‌های انیران (غیرایرانی)، این لقب کارکردِ بیشتری نسبت به پیش داشته باشد. #معرفی_کتاب
Love Center
Love Center
Бот для знакомств