من یه ایراد بزرگ دارم. خیلی بزرگ. اون هم اینه که واقعا بیش از اندازه و در حد مرگ عمیق فکر میکنم و به چیزهایی که شاید اهمیت چندانی ندارن، تا سر حد خفگی فکر میکنم و بدتر از اون اینه که به یه سری نتایجی میرسم که واقعا درستن... یعنی اکثرا درست بوده و این واقعا و عمیقا دردناکه. نمیتونم درست توضیحش بدم ولی واقعا دردناکه. مثل این میمونه که چشمت به روی یه چیزایی باز میشه که میگی ای کاش هیچ وقت نمیشد. خب حقیقت هم همینه. آدم اگه یه سری چیزا رو ندونه خیلی راحتتر میتونه زندگی کنه.