.: هیچستان :.

خیلی خسته شدم. بیاید یه بازی کنیم.
این پیام رو توی کانالتون فوروارد کنید یا اگر می‌شناسمتون بهم پیام بدید تا طبق چیزایی که می‌دونم بگم اگر یک روز دستگیر شدید، احتمالا به چه جرمیه.

هم‌اتاقی‌م داره «پری» مهرجویی رو می‌بینه.
وقتشه دوباره فرنی و زویی بخونم.

Blazemoche
[blahz-eh-mow-chay] - noun

The therapeutic tranquility one feels when listening to the crackling and burning of firewood.


#واژه

Hiraeth
[here-ayeth] - noun

A homesickness for a home to which you cannot return, a home which maybe never was; the nostalgia, the yearning, the grief for the lost places of your past.

#واژه

Hygge
[hyoo-guh] - noun

A Danish word for a cozy and comfortable atmosphere, taking genuine pleasure making ordinary, everyday things more meaningful, beautiful, and special.

#واژه

the urge to buy this thingies.

دستمو بریدم و چسب‌زخم کودک زدم روش.👍

یکی از نگرانی‌هام این بود که نکنه این درخت‌ها تو ویدیوی جنگل از اینکه دارم این‌کارو می‌کنم ناراحت بشن.😔

فکر کنم واقعا بازنشسته شدم.
یه ویدیوی چهارساعته شومینه پلی کردم، و نشستم جلوش دارم مجسمه روباه می‌تراشم.

چی‌کار کنم دیگه؟
می‌شینم ویدیوهای ساخت‌وساز تو یوتیوب می‌بینم.
کار دیگه‌ای هم می‌شه کرد؟

یه مواد غذایی دیگه‌ام هم کپک بزنه خودمو از بلندترین ساختمون شهر پرت می‌کنم پایین.

می‌دونی چیه؟ من خشمم اصلا از بین نرفت نشد.
هیچ‌وقت نرفت.
فقط یه لایه افسردگی روشو گرفت و خب،
اگه الان کنارش بزنی،
فقط آتیشه که گُر می‌گیره.

- بابا مگه بهمن شروع نشده؟!
- وقتی برسه پایین ما متوجه می‌شیم که شروع شده.

+ موهاتو خشک کن
+ تو فصل سرما سرما نخوری.
- به کیرم!
- کاش تو فصل سرما بمیرم!

اون چند ثانیه اولی که بعد از بیدار شدن طول می‌کشه تا واقعیت یادت بیاد.
اون چند ثانیه اول‌‌.

نیاز به یه تغییر بزرگ (و نه از جنس حمله کردن غول‌ها به دیوار) تو زندگیم دارم.