Смотреть в Telegram
امسال هم دعوت کردی و آمدم. نمی‌دانم هستی، کجای آدمیزاد می‌شود، ولی هستی‌ام شعف دارد. مثل همه‌ی سالهای عمرم که با این دعوت و میهمانی، شور و شوق خاصی در روزهایم جاری می‌شد. سی روز، روزی سه بار «یامن ارجوه لکل خیر» در خانه‌یمان می‌پیچید و به «یا من یعطی من سأله، یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه» که می‌رسید، امید در رگ‌هایم جوانه می‌زد. تو داشتی من را خطاب می‌کردی. منی که غفلت می‌کنم و گاهی یادم می‌رود هر آنچه هست و نیست تویی و تو را باید بخوانم. امسال هم من با سلاحم آمده‌ام. همان چیزی که به آن آخرین سلاح می‌گویند ولی تنها سلاح من است. مثل همیشه‌ی زندگی‌ام. راستش را بخواهی هیچ‌وقت بلد نبودم برای خواسته‌هایم، سرت غر بزنم. توی جمله‌بندی خواستنی‌هایم، زبانم لَنگ می‌زد. همیشه پای اشک را به میان‌مان می‌کشیدم. حتی آن زمان‌ها که صدایم را در رگهایم خفه می‌کردم و با تو حرف می‌زدم، بی آنکه بنویسم و یا از حنجره‌ام صدایی برخیزد باز گوشه‌ی چشمم از اینکه توانستم با تو حرف بزنم، خیس می‌شد. این بار هم همینم برایت، تا همیشه‌ی عمرم. حتی اگر آخرین و تنها سلاحم هم دیگر کارایی نداشته باشد. #نامه‌هام @hayeej
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств