🔴«من اینجا ایستاده ام»
✍امیررضا شاهمحمدی
#شماره_هفدهم
#بخش_فرهنگی-اجتماعی
✅دو هزار و اندی سال پیش از امروز، افلاطون در تلاش برای چیره شدن بر تمام بحرانهایی که پولیس را تهدید میکرد، فلسفه سیاسی را بنیان نهاد؛ فلسفهای که ریشههایش در همان پولیس آرام گرفته بود. افلاطون با پرسش مکرر از سرشت پولیس، قانون و فضیلت (پرسشهایی که سابقهی آن به سوفسطاییان باز میگردد) سعی کرد تا پاسخی برای این پرسش اساسی پیدا کند که در کدام نظام سیاسی انسان میتواند یک زندگی سعادتمندانه داشته باشد؟ پرسشی که امید داشت تا در نهایت از مجرای آن بتواند فهمی روشن از بحرانهای آتن بیابد. چرا که لاجرم او بر خاک آتن ایستاده بود.
✅حال که دو هزار و اندی سال از طرح این پرسشها میگذرد، پرسشهایی که پاسخهای بسیاری را در طول تاریخ پر فراز و نشیب اندیشه به دنبال خود کشیده، در جایی که ما ایران مینامیم، دکتر جواد طباطبایی در تلاش بود تا در ادامه سنتی که به فلسفه یونان میرسد، بحرانهای این جغرافیا را به پرسش بگیرد. سخن گفتن از پروژه فکری دکتر جواد طباطبایی به کمال، کار دشواری است اما شاید بتوان مسائلی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در هستهی تمام آثارش مشهود است به روشنی بیان کرد: یک اینکه "ایران"، که مبنای هویت تاریخی ما ایرانیان محسوب میشود به واقع چیست؟ و دو اینکه آیا میتوان "ایران" را به عنوان موضوع یک علم مورد بررسی قرار داد و درباره آن نظریه پردازی کرد؟
✅پروژهی فکری او هر چند که با این پرسشها آغاز میشود، اما برای رسیدن به پاسخ ناچار است مسیر صعبالعبوری را طی کند. نتیجهی قرنها تعطیلی عقلانیت، سنتی متصلب است که در خاک سترونش بذر هیچ اندیشهای را نمیتوان کاشت. هر چند که برای دکتر طباطبایی خود این سنت متصلب و تعطیلی اندیشه و جدایی نظر و عمل _بالاخص در زمین سیاست_ میتواند موضوع پرسش باشد. پرسشی که هر نظریهای که به دنبال به دست دادن فهمی از ایران است باید به آن پاسخ درخوری بدهد.
ادامه متن در instant view:
👇
https://b2n.ir/n78298
🆔️@hayate_no_mui
🆔️@anjomaneslami_daneshjuyi