🔹هرآنچه از بازیهای مردسالاری نمیدانیم
نویسنده: هونین
ماجرا مربوط به سال پیش است، چند ماهی است کە با او درگیرم، البتە این اوست کە چند سال است زیر پوست من دویدە است تا در دایره توجە من قرار بگیرد و جذبش شوم و موفق هم شده است، جذب خودش یا آن خود غیرواقعی که نشان میدهد شدهام و همین است که از او خواستهام که ببینمش و بعد از آن ماجرا شروع میشود.
روزها میگذرد روان من در معرض آزار مداوم است، آزار بلاتکلیفی، قلبم از بس پارهپاره شده است که چیزی از آن نمانده است. افسردگیام دوباره عود کرده است. به جز در فکر فرورفتن و درازکشیدن روی مبل، کار دیگری انجام نمیدهم. چند ماه گذشته است. بالاخره تحملم طاق شده و به اینجای گلویم رسیده است، میخواهم رنجم را پایان دهم ولی هنوز توان روبهروشدن با پایان را ندارم. ذرهذره توانم را جمع میکنم و از او میخواهم حرف بزند و بگوید که از جان من چه میخواهد.
خطابم به زنانی است که در معرض چنین روابط مسمومی قرار دارند، روابطی که رهاشدن از آنها جانفرساست. پس از چند سال تجربه روایتگری و افشاگری، الگوهای مردسالارانه مشابهی را در آسیبهایی که متحمل شدیم میتوان شناسایی کرد؛ قراردادن زنان در مقابل یکدیگر، نشانگان خودشیفتگی، بلاتکلیف نگهداشتن، دستکاری روانی، روراست نبودن درباره احساسات، فریب و بازی عاطفی برای دسترسی به سکس، نگاه شیانگارانه به تن زن و رویکرد ابزاری به رابطه جنسی، تحقیر عاملیت و سبک زندگی، گسلایتینک، و ... . که تمام اینها به ما میفهمانند که آزار در سیستم مردسالاری امروزی، چهره بهمراتب پیچیدهتری دارد، که میتواند ما را در شناسایی آن دچار اختلال کند. از همین رو امیدوارم با به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان و به پشتوانه دانش فمینیستی بتوانیم یکدیگر را در این شناخت یاری دهیم و دست خواهرانگی به سوی هم دراز کنیم، حتی اگر این دستها نامرئی باشند.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2398/@harasswatch