سلام‌و‌احترام‌خانمی‌۲۲‌ساله‌ام،مادرم‌از‌۲۴‌ساعت‌۱۲‌ساعت‌عصبانیه‌فحاشی‌میکنه‌‌و‌ظرف‌میشکنه‌ازش‌میترسم‌و‌تپش‌قلب‌دارم‌گاهی‌فکر‌میکنم‌من‌رو‌به‌قتل‌میرسونه‌بخاطر‌رضای‌خدا‌احترام‌میزارم‌پدرم‌ده‌ساله‌رفته‌و‌من‌و‌برادرم‌و‌مادرمیم،پنج‌ماهه‌عقدم‌ازدواجم‌با‌دعوا‌بی‌نخانواده‌ها‌اتفاق‌افتاد‌اونا‌ترک‌زبانند‌و‌من‌لر،جلو‌روم‌مسخرم‌میکنند‌به‌ترکی‌و‌خواهرشوهرام‌گاهی‌که‌خوابم‌من‌رو‌میترسونن‌میترسم‌اونجا‌باشم‌بخاطر‌همسرم‌میرم‌،مرد‌محترمیه‌اما‌بهش‌اعتماد‌ندارم‌تنهام‌دلم‌میخواد‌برم‌یه‌جایی‌که‌کسی‌نباشه‌و‌بتونم‌زندگی‌جدید‌رو‌شروع‌کنم‌‌بدون‌استرس‌،آدم‌شادی‌هستم‌جز‌درمواقع‌ترس‌و‌وقتی‌اذیتم‌میکنن... 🌸 بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌸 پاسخ #مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب خانم #نصیری. دوست عزیز خیلی خوبه که شما انقدر آگاهید و در این شرایط سراغ بهترین روش یعنی مشاوره اومدید. این جور که توصیف می کنید شما در شرایط سختی قرار دارید به شما توصیه میشه حتما به یک روان شناس بالینی متعهد به صورت حضوری مراجعه کنید و قبل از اقدام به عروسی و یا هر اقدام دیگه ای این کار رو انجام بدید. مشکل شما پیچیدگی داره که با اطلاعات کم نمیشه اقدام به کاری کرد فقط بهتون میگم با دعا و شکر گزاری و توسل روحیه ی خودتون رو قوی کنید . کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6