یک درآمد مقدماتی:
تفاسیر جدید الهیاتی و برهوت بی امید و منسوخ آن
شهاب غدیری
تلاش برخی از نو اندیشان و روشنفکران
#دینی، و همچنین برخی از
#قرآن گرایان برای ارائه قرائتی مشروعیت بخش از مسئله «ازدواج عرفی»، تکرار چند نظریه نه چندان غریبه است که همگی از نظریه سکولاریزاسیون (سکولار شدن) و مسخ مفاهیم الهیاتی متأثرند. اما در اینجا نه فقط
#ملحدانه و بیشتر نهیلیستی، نظیر برخی روایت های بیشتر غربی آن، بلکه بیشتر مشابه تلاش الهیاتی
#پروتستانی غرب است که فی المثل از روایت های
#الهیات_رادیکال، یا عرفان هایی افرادی چون اکهارت و نظریه «خدا به مثابه هیچی» اش، یا پیش تر، اگزیستانسیالیسم مسیحی یا اخیراً «آتئیست های مسیحی» استفاده می کند. تمام اینها تلاش هایی ناکام برای احیای پرسش هایی بسیار جاه طلبانه است که به دنبال معنایی عظیم از زندگی و تاریخ حیات او می گردد. پرسش هایی نادرست که هیچ گاه مشغولیت اصلی حکیمان یونان نبود. این ها افق هایی بودند که به کمک ادیان ابراهیمی خلق شدند، و اینکه نه مسخ... بلکه منسوخ گشته اند.
در ایران تلاش ناکامی از جانب برخی روشنفکران همواره مأیوس و یا دین داران درمانده دگراندیش یا حتی هم دل با روحانیت سیاسی حاکم انجام می شود که تلاش دارد برای بی اعتبار کردن مدرنیته و اصالت دوران مدرن، با این رویکرد به سنت نگاه کند که معادل آنچه در غرب «مسخ مفاهیم الهیاتی مسیحی» تجربه شده در سنت بیابد. این تلاش نوعی مهندسی معکوس است از یک روایت نادرست. چنین خوانشی از سنت بی تردید نوعی کژ راهه است برای انسانی مأیوس. این اندیشه در غرب هم ناکام است و حاشیه ای پر سر و صدا و کم فروغ. اما او همچون انسان مدرن، بهتر است به «نور چراغ» اتاقش بنگرد و پیشرفت زندگی و رفاه انسان را ببیند، و یا به خلاص شدن از دندان درد تأمل کند، یا به قدرت تکنولوژی ارتباطات و نزدیک کردن انسان ها بیاندیشد، که هیچ کدام بیش از صد سال پیش ممکن نبود. او ترجیح می دهد که اندکی از رنج های جهان امروزش را درمان کند. و با عقل خود بسنده خویش در زندگی فردی یا سیاسی اش با محاسبه عمل کند. او معتقد است که یک گام به جلو رفتن بهتر از پاسخ دادن به پرسش های بزرگ اما بی فایده ای است نظیر «از کجا آمده ام، آمدنم بهره چه بود» و الی آخر. انسان مدرن در «هنر» خود را ابراز می کند. و بی آنکه نیاز به مداخله ای متعالی داشته باشد، خویش را ابراز می کند.
@hamporseh