🍃💜🍃💙🍃💚🍃💛🍃❤️🍃💜🍃لطفا با دقت بخونید
👌تفاوت خواب مامان وبابا
👫مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند
🖥که مامان گفت:”من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم ”
😴مامان بلند شد ، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد
🌮🌯🌭 بعد ظرف ها را شست ، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد ، قفسه ها رامرتب کرد ، شکرپاش را پرکرد ، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد
💦 .
بعد همه لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت ، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت .
👗👔👖اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز برگرداند.
📒گلدان ها را آب داد ، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت .
🏳🌈بعد ایستاد و خمیازه ای کشید . کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد ، کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت .
📖بعد کارت تبریکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت
💌 آدرس را روی آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت
و هردو را درنزدیکی کیف خودقرارداد. سپس دندان هایش رامسواک زد.
✨✨باباگفت: “فکرکردم ، گفتی داری می ری بخوابی
😴” و مامان گفت:” درست شنیدی
دارم میرم.”
☺️سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست.
🚪پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش کرد
💡لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت
🗑 با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ،
ساعت را برای صبح کوک کرد ،
⏰ لباس های شسته را پهن کرد ، جاکفشی را مرتب کرد و شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد ، اضافه کرد . سپس به دعا و نیایش نشست.
🙏درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد ، گفت: ” من میرم بخوابم” و بدون توجه به هیچ چیز دیگری ، دقیقاً همین کار را انجام داد
💤😴واين است تفاوت خواب مادرو پدر
👌بهشت زیر پای مادران نيست بلكه بهشت خانه ايست كه
مادرم در آن است.
💖#مادرم_دوستت_دارم💞@hami121🌴#برمدارخرد💗