آى سپيد دندان دوباره بخند لب هايت تا بناگوش باز شود درست مثل انارهاى قاچ خورده ى خانه ى مادربزرگ عيبى ندارد بگذار بگويند رنگ سپيد دندان هايش به ميهمانى پاييز رفت به گاز خردل امان نده يكريز و پى در پى بخوان آب آبى دريا آبى تا افسردگى رخت بربندد همين پاييز چله نشينى بود که گفته بودم على كوچولو بر ميگرده