📝كسى را به صرف اتهام مؤاخذه و به صرف گمان مجازات نمیکنم!
🔹زمانی که خبر حادثه بنى ناجيه و قتل خرّيت بن راشد ناجى به امیر المومنین علیه السلام رسيد، فرمود: واى بر او! چه مرد كم خردى بود و چه در نافرمانى پروردگارش دلير بود. يك روز نزد من آمد و گفت: بین اصحابت مردانى هستند كه میترسم رهايت كنند و بروند! با آنها چه مىكنى؟
🔸به او گفتم: من كسى را به صرف اتهام مؤاخذه نمیكنم و به صرف گمان مجازات نمیکنم. و فقط با كسى میجنگم كه به جنگ با من قیام کند و در برابر من بايستد و دشمنیاش را آشكار كند. البته بازهم با او پيكار نكنم تا آن زمان كه او را فرابخوانم و به او مهلت دهم [تا سخن او را بشنوم]، اگر توبه كرد و به نزد ما بازگشت از او مىپذيريم ولى اگر نافرمانی کرد و همچنان با ما بر سر جنگ بود، از خدا يارى مىجوييم و با او میجنگیم.
🔹روز ديگر باز نزد من آمد و به من گفت: میترسم كه عبد اللّه بن وهب و زيد بن حصين طائى علیه تو آشوب کنند، از آنها در حق تو چيزهايى شنيدهام كه اگر خودت مىشنيدى بىدرنگ يا آنها را مىكشتى يا در بند مىكردى و هرگز از زندان آزاد نمىساختى! به او گفتم: خب درباره آن دو با تو مشورت مىكنم! بگو با آنها چه کار كنم؟ گفت: نظر من اين است كه هر دو را فرابخوانی و گردن بزنى!
🔸از اين سخن دانستم كه او نه تقوا دارد و نه عقل! گفتم: به خدا قسم که فکر نمیکنم تو تقوا و عقل داشته باشی! به خدا قسم باید میدانستی كه من با كسى كه به جنگ با من دست نزده و دشمنىاش را با من آشكار نكرده و رو در روى من نايستاده پيكار نمىكنم.
🔗الغارات، ج۱، ص۳۷۱ و ۳۷۲
@Hadith1398