سحرگه بلبلی آواز میکرد
همی ناليد و با گل راز میکرد
نياز خويش با معشوق میگفت
نيازش میشنيد و ناز میکرد
به هر آهی که میزد در غم يار
مرا با خویشتن دمساز میکرد
نسيم صبح دید و میشنيدم
دلم ديوانگی آغاز میکرد
خيال آب رکناباد میپخت،
هوای خطّهء شيراز میکرد.
#سلمان_ساوجیدرودها
صبـح آدینه تون بـخیر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺