#غزل_تازهشدیم این یکدو روزِ زندگی، مهمانِ دلتنگی
ندارد برکتی این سفره، غیر از نانِ دلتنگی
دریغا! با مرورِ نقشههای کُهنه، شب طیشد
نشد از ما یکی بگریزد از زندانِ دلتنگی
دلی که آسمانتر شد، سکوتش بیکرانتر شد
به چشماندازِ دریا میرسد توفان دلتنگی؟
دلم را بردی، از من دل بُریدی، بُردی از یادم
جهان، انگار گنجشکیست در دستان دلتنگی
کتاب کهنه و اندوهناکِ عقل را بستم
سپردم دل به سطرِ آخرِ دیوانِ دلتنگی
کجایی؟ تا گره از گیسوانِ گریه بگشایی
اگرچه از ازل میبارد این باران دلتنگی...
#عبدالحمید_ضیایی