✔️"گمشده_در_خیال "✔️

#سهراب
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Музыка
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала ✔️"گمشده_در_خیال "✔️
@gomshode_dar_khialПродвигать
362
подписчика
6,28 тыс.
фото
2,71 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
ƒαянα∂❤кια شعرهایی که وقت تنهایی به ذهنم تراوش می کنند... حرفهای دلم... از رنجی که می برم... رازهای نهفته در پنهان خانه ی دلم... و هزار و یک حرف و حدیث نگفته... و ترانه های دوست داشتنی... @Gomshode_Dar_Khial 🔘ارتباط بامدیر @Akharin_Jam_Tohi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاریکی، پیچک‌وار به چپرها پیچید، به حناها، افراها.
و هنوز ما در کِشت، در کفِ داس.
ما ماندیم تا رشته‌ی شب از گردِ چپرها واشد فردا شد.
روز آمد و رفت.
تاریکی، پیچک‌وار به چپرها پیچید، به حناها، افراها.
و هنوز یک خوشه‌ی کشت، در خورِِ چیدن نه،
یادِ رسیدن نه.
و هزاران روز و هزاران بار
تاریکی، پیچک‌‌وار به چپرها پیچید، به حناها، افراها.
پایانِ شبی، ما در خواب یک خوشه رسید، مرغی چید
آوازِ پرشِ بیداری ما؛ ساقه‌ی لرزانِ پیام.




#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظهر بود
ابتدای خدا بود
ریگ زار عفیف
گوش می کرد،
حرف های اساطیری آب را می‌شنید
آب مثل نگاهی به ابعاد ادراک

لک لک
مثل یک اتفاق سفید
بر لب برکه بود
حجم مرغوب خود را
در تماشای تجرید می‌شست

چشم
وارد فرصت آب می‌شد
طعم پاک اشارات
روی ذوق نمک زار از یاد می‌رفت

باغ سبزِ تقرب
تا کجای کویر
صورت ناب یک خواب شیرین؟

ای شبیهِ مکث زیبا
در حریم علف های قربت
در چه سمت تماشا
هیچِ خوشرنگ
سایه خواهد زد؟....

کی انسان
مثل آوازِ ایثار
در کلام فضا کشف خواهد شد؟!

ای شروع لطیف!
جای الفاظ مجذوب ، خالی!



#سهراب_سپهری

#ظهرتان دل انگيز ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام خسرو امروز اومدم با تو دیداری تازه کنم .
#خسرو_شکیبایی

‍ ‍ ‍ ‍ ۲۸تیر درگذشت خسرو سینمای ایران #خسرو_شکیبایی

( زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران -- درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷ تهران ) بازیگر تاتر، سینما و تلویزیون

در ۱۹ سالگی برای اولین بار و در سال ۴۲آغاز بکار کرد.
«روزی روزگاری» و «هامون» از آثار برجسته وی بود.
او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده‌های #فروغ_فرخزاد ، #سهراب_سپهری ، #علی_صالحی و #محمدرضا_عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
خسرو شکیبایی در ۶۴ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده  شد.
یاد ونامش گرامی💐🖤
.
دود می‌خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه‌ام؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می‌رسد افسانه‌ام؟

دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر.
خویش را از ساحل افکندم در آب،
لیک از ژرفای دریا بی‌خبر.

بر تن دیوارها طرح شکست.
کس دگر رنگی در این سامان ندید.
چشم می‌دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید.

تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته‌ام.
گرچه می‌سوزم از این آتش به جان،
لیک بر این سوختن دل بسته‌ام.

تیرگی پا می‌کشد از بام‌ها:
صبح می‌خندد به راه شهر من.
دود می‌خیزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.

#سهراب_سپهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه شعر: «شب تنهایی خوب»
🎙خوانش: ژاله صادقیان
🎻سه تار: #کیوان_ساکت
📝کلام: #سهراب_سپهری

📜متن شعر:
گوش كن،دورترين مرغ جهان می خواند.
شب سليس است‌، و يكدست،و باز.
شمعداني ها
و صدادارترين شاخه فصل،ماه را می شنوند.
پلكان جلو ساختمان،
درِ فانوس به دست
و در اسراف نسيم،
گوش كن جاده صدا می زند از دور قدم های ترا.
چشم تو زينت تاريكی نيست‌.
پلک ها را بتكان،كفش به پا كن و بيا.
و بيا تا جايي كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی كلوخی بنشيند با تو
و مزامير شب اندام ترا،
مثل يك قطعه آواز به خود جذب كنند.
پارسايیست در آنجا كه ترا خواهد گفت :
« بهترين چيز رسيدن به نگاهی است كه از حادثه عشق
تر است‌. »



#شبتان غرق ارامش ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

نرسيده به درخت، كوچه باغی است،
كه از خوابِ خدا سبزتر است،
و در آن عشق،
به اندازه پرهای صداقت آبی است


#سهراب_سپهری



درود ‌
و‌ ارادٺ

أدينه تان دلنشين ❣️
ڪَذر ثانیہ هاے عمرتوݩ
توام با سلامتی وآرامش☀️


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎
این بد است که آدم هیچ‌ وقت فرصت نکند
سرش را روی شانه کسی بگذارد و از ته دل
گریه کند و بداند که این کس، پشت سرِ آدم
نمی‌خندد...

#سهراب_شهیدثالث
نامه به "احمد شهید ثالث"


#زادروز
#سهراب_شهیدثالث
(۷ تیر ۱۳۲۳ تهران – ۱۰ تیر ۱۳۷۷ شیکاگو، ایلینوی) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، مترجم، و تدوین‌گر سینما بود. این کارگردان مطرح ایرانی به عنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران شناخته می‌شود. او برای مدتی کوتاه از اعضای کانون سینماگران پیشرو بود و ریتم فیلم‌هایش اغلب کند و شبیه به زندگی واقعی است. برخی فیلم‌های او با نام‌های یک اتفاق ساده (۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (۱۳۵۳) و در غربت (۱۳۵۴) برنده جایزه‌های بین‌المللی شده‌اند. شهید ثالث بسیار دوستدار آثار #آنتوان_چخوف و #لوئیس_بونوئل بود.
پیغامِ ماهی‌ها ...

رفته بودم سَرِ حوض
تا  ببینم شاید
عکسِ تنهاییِ خود را  در آب؛
آب ،   در حوض نبود!


ماهیان می‌گفتند :
هیچ  تقصیرِ درختان نیست!

ظُهرِ دَم‌کرده‌ی تابستان بود،
پسرِ روشنِ آب،  لَبِ پاشُویه نشست
و عقابِ خورشید،
آمد  او را  به هوا  بُرد که بُرد !


به دَرَک راه نَبُردیم به اکسیژنِ آب،
برق ، از پولکِ ما  رفت که رفت،
ولی آن نورِ درشت،
عکسِ آن میخکِ قرمز  در آب
که اگر باد   می‌آمد
دلِ او ، پشتِ چین‌های تغافل می‌زد
چشمِ ما بود،
روزنی بود به اِقرارِ بهشت !


تو  اگر
در تَپشِ باغ    خدا را دیدی
همّت کن
و بگو
ماهی‌ها
حوضِ‌شان،  بی آب است.


باد می‌رفت به سَر وَقتِ چنار

من
به سَر وَقتِ خدا می‌رفتم ...


#سهراب_سپهرى

درود دوستان گرامى صبحتان مفرح ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما می‌تابد.

و من آنان را،
به صدای قدم پیک بشارت دادم
به طنین گل سرخ،
            پشت پرچین سخن های درشت.

و به آنان گفتم :
هر که در حافظه‌ی چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشه‌ی شور ابدی خواهد ماند.


هرکه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود.

#سهراب_سپهری


#درود دوستان گرامى صبحتان دلنواز ❣️
#سهراب_سپهری
در سه کلمه بیانمان می‌کند:

#آدمیزاد...
#این_حجم_غمناک..‌‌...
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف,
در متن ادراک یک کوچه
تنهاترم….
#سهراب_سپهری

درود دوستان جان
لحظاتتون به کام❤️
.
دود می‌خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه‌ام؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می‌رسد افسانه‌ام؟

دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر.
خویش را از ساحل افکندم در آب،
لیک از ژرفای دریا بی‌خبر.

بر تن دیوارها طرح شکست.
کس دگر رنگی در این سامان ندید.
چشم می‌دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید.

تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته‌ام.
گرچه می‌سوزم از این آتش به جان،
لیک بر این سوختن دل بسته‌ام.

تیرگی پا می‌کشد از بام‌ها:
صبح می‌خندد به راه شهر من.
دود می‌خیزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.

#سهراب_سپهری
زن دم درگاه بود
با بدنی از همیشه.
رفتم نزدیک:
چشم، مفصل شد.
حرف بدل شد به پر، به شور، به اشراق.
سایه بدل شد به آفتاب.

رفتم قدری در آفتاب بگردم.
دور شدم در اشاره‌های خوشایند:
رفتم تا وعده‌گاه کودکی و شن،
تا وسط اشتباه‌های مفرح،
تا همه‌ی چیزهای محض.
رفتم نزدیک آب‌های مصور،
پای درخت شکوفه‌دار گلابی
با تنه‌ای از حضور.
نبض می‌آمیخت با حقایق مرطوب.
حیرت من با درخت قاتی می‌شد.
دیدم در چند متری ملکوتم.
دیدم قدری گرفته‌ام.
انسان وقتی دلش گرفت
از پی تدبیر می‌رود.
من هم رفتم.

رفتم تا میز
تا مزه‌ی ماست، تا طراوت سبزی
آنجا نان بود و استکان و تجرع
حنجره می‌سوخت در صراحت ودکا

باز که گشتم
زن دم درگاه بود
با بدنی از همیشه‌های جراحت
حنجره‌ی جوی آب را
قوطی کنسرو خالی
زخمی می‌کرد.




#سهراب_سپهری
دست هایم را ببندید
تا دیگر دست از پا خطا نکنم !

پاهایم را به زنجیر بکشید
تا به شهر و خیابان کشیده نشوند

چشم هایم را چشم بند بزنید
تا پنهان بمانند
شلاق زدن و به منجنیق آویختن ها

در گوش هایم پنبه بچپانید
تا عربده های پیروزی تان را نشنوم

زبانم را از حلقومم در آورید
تا کسی را آواز ندهم

قلبم را بدرید
تا نتپد برای لبخندها و سپیده دم ها

شش هایم را در آورید
تا نفس هایم به شماره بیفتد

کلیه هایم‌را
کبدم را
تمام اعضا و جوارحم را . . .

می دانم این کارها برای شما
مثلِ آبِ خوردن است

اما دیر آمده اید؛
من پیش از این
تمام اعضایم را بخشیده ام
به بی دست و پاها
به کورها
به کرها
به لال ها
و جاری شده ام
در رگ های رودخانه های خشک

تا پیش از آن که مرا بمیرانی
در تخمدانِ زندگی نطفه بسته ام . . .

#سهراب_مهدی_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روژدا
ای دل
  
Way lo dilo çi hal e! birîn kûr e dinale
ای دلا چه حاليست! زخم عميق است می نالد
Spî bûye wek berfê, xwezil negota kal e
سفيد گشته همچون برف، کاش نمی گفت پير شده
Ax lo dilo dilê min, rezîl bûye dilê min
ای دل، دل من رسوا شده دل من
Pêt û agir min geriya, şewat xistiye dilê min
گرفتار آتش شدم سوزش و آتش انداخته به دلم
Ez dinyayê geriyam, per û baskê'm qerimya
من دنيا را گشتم بال و پرم خسته شدند
Wek feqîyek pîr û kal, çavê xwe li te gerîyam
همچون عالم پیری سراغ تو می گردم



برگردان: #سهراب_سیپان
زندگی یک سفر است
زندگی جاده و راهی است به آن سوی خیال
زندگی رفتن و راهی شدن است...


یکم اردیبهشت افزون بر روز بزرگداشت #سعدی شیرین‌گفتار، سالروز درگذشت شادروانان #ملک‌الشعرای_بهار، #سهراب_سپهری و #علامه_اقبال_لاهوری نیز هست!

#یادشان گرامی باد و راهشان پر رهرو

چه‌بسا حق این بود که این روز را روز شعر و ادب پارسی می‌نامیدند.
فروردین هم تمام شد

فروردینی که سال نو را

با خود به ارمغان آورد

فروردینی که نیمه ی اولَش

به شیرینیِ شکلات و

به شادیِ پسته ی خندانِ آجیل

و نیمه ی دوم اَش

به سبزی و تازگیِ چغاله بادام های

نو رسیده اَش گذشت

خداحافظ فروردینِ دوست داشتنی

و سلام به اردیبهشت

اردیبهشتی که در اولین روزَش

به حُرمت ِ عُروجِ سهراب ِ سپهری اَش

آب را گِل نمیکنم

اردیبهشتی که

از نیمه اَش که بگذرد

بوی گُل و نغمه ی بُلبلانَش

در کنارِ دیگ های بُخارِ

پُر از گُل های خوشبوی محمدی

و آن سُنَت ِ زیبا و قدیمیِ "گُلابگیری"

در شهرِ آب و اجدادی اَم

یعنی "کاشان"

دل هر عاشقِ طبیعتی را

هواییِ این شهر میکند

و در یک کلام

اردیبهشت یعنی

بهترین ماه ِ خاص ِ بهاریِ من...

#ابوالفضل_قنایی

#اردیبهشت #گلابگیری #گلاب_گیری
#گل #گلاب #نیاسر #قمصر #کاشان
#سفر #سهراب_سپهری #گل_محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا.

و من،
در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.

و آن وقت
حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم،
و افتاد.

حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم،
و تر شد.

بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.

در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.

و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.



#سهراب_سپهری

#درود دوستان گرامى صبحتان سرشار از زيبايى ❣️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر بلندای خود بالا رو و سپیده دم خود را چشم براه باش.
جهان را نوازش کن.
دریچه را بگشا.
پیچک را ببین.
بر روشنی بپیچ.
از زباله ها رو مگردان که پاره حقیقت است.
جوانه بزن.

لبریز شو تا سرشاری ات به هر سو رو کند.
صدایی تو را می خواند.
روانه شو.
سرمشق خودت باش.
با چشمان خودت ببین.
با یافته خویش بزی.
در خود فرو شو تا به دیگران نزدیک شوی.
پیک خود باش.
پیام خودت را بازگوی.

میوه از باغ درون بچین. شاخه ها چنان بارور بینی که سبد ها آرزو کنی و زنبیل ترا گرانباری شاخه ای بس خواهد بود.


#سهراب_سپهری


#درود دوستان گرامى ادينه تان دل انگيز
روزگار بکامتون☀️
چون به درخت رسیدی به تماشا بمان
تماشا تو را به آسمان خواهد برد.
در زمانه‌ی ما
نگاه کردن نیاموخته‌اند
و درخت، جز آرایش خانه نیست
و هیچ کس گل‌های حیاط همسایه را باور ندارد.
پیوندها گسسته
کسی در مهتاب راه نمی‌رود
و از پرواز کلاغی هشیار نمی‌شود
و خدا را کنار نرده‌ی ایوان نمی‌بیند
و ابدیت را در جام آب خوری نمی‌یابد.
در چشم ها شاخه نیست
در رگ ها آسمان نیست.
در این زمانه
درخت‌ها از مردمان خرّم‌ترند.
کوه‌ها از آرزوها بلندترند
نی‌ها از اندیشه‌ها راست‌ترند
برف‌ها از دل‌ها سپیدترند

#سهراب_سپهری



درود دوستان گرامى صبحتان سرشار از زيبايى ❣️
Ещё