به خاطر گل روی شما
که فکر میکنید ناموزونیِ دنیا
به خاطر شعرهای ماست
از فردا دیگر شعر نمینویسیم؛
اما بگذارید خاطرهای برایتان نقل کنم:
بچه که بودم
روبهروی خانهٔ ما جنگلِ تُنُکی بود
(چراگاهِ بزهای مردمِ آبادی)
تا اینکه یک روز سازمان جنگلداری
دستور داد که مردم بزهایشان را تعطیل کنند
و بعد
موی بز و بوی قورمه بود که آبادی را پر کرد
اما جنگلِ رو به روی خانهٔ ما
هنوز هم همان طورها تنک مانده ست.
البته آسمان به زمین که نیامد
حالا بز نشد ، گوسفند
اسب هم که از قدیم گفتهاند حیوان نجیبی است.
خواهش میکنم اشتباه نفرمایید
این یک قیاس معالفارق است
و گرنه شعر کجا ، بز کجا؟!
#حافظ_موسوی