من به دنبال تو
تو در آغوش شعر
هر سه دنبال فصل مشترکیم
من و تو و شعر،
گاهی در یک دفتر سفید
گاهی در چالش خیس باران
شاید هم گاهی در اتوبوس،
رو به اسب های شرقی
همنفس قاصدک های بی خبر
جوانه گندم
مریم های ابری
شانه های باد
تسبیح بنفشه ها،
می ایستم کنار شیپور های باغ
هنوز دنبال تو ام
به میخک که در دستهای سبز کودکی پیاده می رود
به نسترن
به شب بوهای پیر
حتی به عشوه های همیشه بهار
چشمک میزنم
تو در شعرهایم همچنان می رنجی
وخدا
با شماره تو به من پیامک می زند...
#بابک_جلالی