" خدایان اردوگاههای آفتابی
من نمیتوانم بیابم ."
شما که هنوز خونتان را
- در بهار -
برای رنگآمیزی انارهای باغ نژادهای خوب
نگاهداشتهاید
مگر نمیبینید ؟
ظرفهای من هنوز نشسته است
من هنوز برای گندمها رنگ زرد و سبز را
فاش نکردهام
اتاقم رنگ میخواهد، جارو میخواهد
تازه آفتاب خریدهام که بر چراغ بیاویزم
هنوز برای یک درخت و پرنده
پاییز و بهار را هجا نکردهام
برای من تازه مهتاب رسیدهاست
تا سقف اتاقم را رنگ مهتابی کنم
رختهای تابستانیام بوی بهار میدهد
بهار های گستاخ از من پرنده و میوه
میخواهند
دو سه گلی است که باید از حافظه بیرون آرم
بیرون آرم ، و بر سینه بیاویزم
من نمیتوانم بیایم
نمیتوانم....
#احمدرضا_احمدی#درود دوستان گرامى صبحتان به زيبايى طبيعت
❣️