آدم نیاز دارد بفهمد که ما، مردم جهان
#کمونیستی، هنوز از نظر
#سیاسی کودکانی بیش نیستیم. ما احتیاج به «بابا» داریم، کسی که مراقبمان باشد، تا نیازی به مراقبت از خودمان نداشته باشیم. ما یاد نگرفتهایم چطور آزاد باشیم و آمادهی پذیرش مسئولیت هم نیستیم. حاصلش سرخوردگی محسوس از واقعیت تازهی
#پساکومونیستی است. چطور است که
#دموکراسی کارگر نمیافتد؟ دموکراسی کارگر نمیافتد دقیقاً به این دلیل که رئیسجمهورهای ما میگویند کارگر افتاده است، یا به این دلیل که ما یک
#قانون_اساسی تازهی
#دموکراتیک، یک نظام چندحذبی،
#انتخابات آزاد، و
#اقتصاد #بازار_آزاد داریم. اینها تنها پیششرطهای پایهای برای برساختن دموکراسی هستند؛ این ما هستیم، همهی ما، که باید چرخ دموکراسی را به حرکت دربیاوریم. برای اینکه بدانیم چگونه باید این کار را بکنیم، باید از آنهایی یاد بگیریم که تجربهاش را داشتهاند. اما کی دلش میخواهد حالا به مدرسه برود؟ ما که نه.
#کافه_اروپا |
#اسلاونکا_دراکولیچ | ترجمهی
#نازنین_دیهیمی | مجموعهی
#تجربه_و_هنر_زندگی | سرپرست مجموعه
#خشایار_دیهیمی@gomanpub