گلزار شهدای تهران

#عملیات_والفجر_8
Канал
Логотип телеграм канала گلزار شهدای تهران
@golzarshohadaПродвигать
781
подписчик
4,2 тыс.
фото
571
видео
588
ссылок
@chanel_admin110 منتظرنظرات شماهستیم👆 سايت جستجوي مزارشهدا http://www.golzar.info/ سايت اطلاع رساني گلزارشهدا https://www.yashahid.com/ اپليكيشن گلزار https://cafebazaar.ir/app/info.golzar.shohada
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹


#حسینیه_الوارثین
خیمه گاه حضرت فاطمه سلام الله علیها
بچه های تخریب فاطمی بودند
دلیلش چی بود؟؟؟؟؟
آخه بی بی تک و تنها به خط دشمن زد
و سنگری شد برای مولا
در حقیقت اولین سنگر ساز بی سنگر بود
شبهای عملیات نام بی بی حضرت زهراء(س) پشت معبر دل رو قرص میکرد
و خودش معبر رو هدایت میکرد.
روح شهید پیام پوررازقی شاد که میگفت معبر من برای نفوذ به جزیره ام الرصاص در #عملیات_والفجر_8 با عنایت خاص فاطمه زهراء(س) باز شد.
@alvaresinchannel
36سال پیش همین روزها

#عملیات_والفجر_8
#ام_الرصاص
🍃🌺🌺


36 سال پیش همین روزها داشتیم آماده میشدیم برای عملیات.
نمیدونستیم قراره کجا عملیات بشه
اما میدونستیم که عملیات آبی خاکیه..
این روزهای روزهایی است که توی #مقر_ام_النوشه در کنار رودخانه کارون روزها رو شب میکردیم
30 نفر از بچه های تخریب در مقر دیگری که زیاد هم دور نبود برای کمک به گروهان غواصی رفته بودند و شبها تا به صبح در رودخانه کارون با #لباس_غواصی تمرین حمله به ساحل دشمن وگذشتن از موانع رو تمرین میکردند.
توی مقر بچه های تخریب هم حال وهوای خودش رو داشت.
از صبح زود تمرین ها و آموزشها شروع میشد و همه باید شرکت میکردند. بیشتر تمرین ها مربوط میشد به #انفجار_نخل ها و تجهیزات و حفر سنگر انفرادی با خرج های انفجاری و تعدادی از بچه های قدیمی هم انفجار پد و جاده های فرضی را با انفجار نیترات و خرج گود تمرین میکردند.
تعدای هم موشک برای #انفجار_جاده و #پد به گردان داده بودند که #شهید_اربابیان و #شهید_پوررازقی طرز استفاده از اون ها رو به بچه ها یاد میدادن.

🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#شهدای_تخریبچی_لشگر_10
#عملیات_والفجر_8
#جزیره_ام_الرصاص
🌹شهید سلطان معصومی
🌹شهید صادق معصومی
🌹شهید علی کرمی
🌹شهید عنایت الله رزاقی
🌹شهید محمد بهشتی
🌹شهید سید اسماعیل موسوی
@golzarshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🌺🌷 #شهدای_برگزیده

مدتی بود روی زندگی #مداحان_شهید تفحص و پژوهش میکردم
کار رو زمین مونده ای که امروز متولی نداره
و میطلبد که عاشقان اهل بیت علیهم السلام بجنبند تا وقت نگذشته.
در این کوشش بزرگ به روایتی از شرح حال یکی از #مداحان_شهید_دفاع_مقدس که در عملیات #والفجر_8 شهید شد رسیدم
روای ، روایت برایم گفت:
این مداح شهید به خاطر صدای خوش و هیکل خوش #قبل_از_انقلاب در کابارهای تهران که محل معصیت عده ای بود برنامه اجرا میکرد و با صدای خوشش اهل معصیت را سرگرم میکرد.
اما به برکت امام و انقلاب متحول شد و در زمره #ذاکران_امام حسین(ع) در آمد
و در دفاع مقدس هنر و نفس گرمش را وقف جبهه کرد.
و در #عملیات_والفجر_8 در کسوت یک بسیجی به شهادت رسید.
این شهید عزیز در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها در چند قدمی شهید مدافع حرم #رسول_خلیلی در خاک آرمیده است
راوی: جعفرطهماسبی
#تخریبچی_سر_به_زیر
#شهید_علی_اصغر_صادقیان
شهادت:
#عملیات_کربلای_8
#غرب_کانال_ماهی
بارها میگفت: یه
#تخریبچی باید مثل یه درخت پر ثمر باشه که هرچی بارش بیشتر میشه افتاده و متواضع تر میشه
او خودش اینگونه بود
توی گردان تخریب لشگر10 علی اصغر برای خودش استوانه ای بود.
معمولا توی
عملیات ها در نقش معاون گردان ظاهر میشد
فرماندهان تخریب لشگر10 مثل شهید حاج عبدالله و شهید حاج سید محمد به توانمندی او ایمان داشتند.
روزهای سخت پاتک های دشمن در
#عملیات_والفجر_8 در شهر فاو #شهید_علی_اصغر فرمانده تخریبچی در خط بود.
اونجا فقط انفجار در مسیر پاتک دشمن و مین گذاری چاره کار بود و این هم به آسانی انجام نمیشد .
بچه هایی که باید انتخاب میشدند برای این کار استثنایی بودند و علی اصغر روی تک تک بچه ها شناخت داشت و انتخاب نیروها برای عملیاتش حرف نداشت.
عملیات کربلای 4 و 5 و 8 مسولیت محور تخریب رو در خط مقدم و قرارگاه لشگر10 داشت.
تا اینکه به
#عملیات_کربلای_8 رسید.
کار
عملیات در غرب کانال ماهی سخت و پیچیده بود
فاصله با دشمن خیلی کم بود و خط درگیری هم شلوغ بود.
دشمن با آتش پرحجم و میدان های مین ایضایی سعی کرده بود حرکت رزمندگان رو در
عملیات کند کنه.
برنامه ریزی برای عبور از زمین مسلح به مین و موانع وسیع دشمن در محور عملیاتی لشگر10 با شهید علی اصغر صادقیان به عنوان
#معاون_تخریب_لشگر_10 بود.
روز 18 فروردین 66 بود بچه های توی خط با دشمن درگیر بودند و علی اصغر بین خط و قرارگاه در رفت و آمد بود.
تا اینکه شب فرا رسید . دشمن همه ی امکانات رزهی اش رو پای کار آورده بود که همون شب پاتک کنه و بچه ها رو عقب بزنه. و فرماندهان برای مقابله ی با دشمن به خط مقدم فراخوانده شدند.
شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10 و شهید علی اصغر صادقیان و یه تعداد از بچه های تخریب هم عازم خط شدند که در مسیر رسیدن به خط با گلوله خمپاره
#شهید_علی_اصغر_صادقیان آسمانی شد.
و فرمانده تخریب لشگر10 شهید حاج سید محمد زینال حسینی بالای پیکر مطهر
#شهید_علی_اصغر_صادقیان دو دستی بر سر میکوبید و میگفت: #خدایا_امیدم_رفت.
یاد شهید علی اصغر صادقیان و برادر شهید علی اکبر بخیر
به روح شهیدان صلوات.
#جعفر_طهماسبی
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
🇮🇷🌹
#سردار_فاطمی
#شهید_حاج_جعفر_جنگروی
#عملیات_والفجر_8

✍🏿✍🏿راوی : #جعفر_طهماسبی

چند روز به آخرین روزهای #بهمن بود که پشت وپناه #لشگر_10_سیدالشهداء(ع) _شهید حاج جعفر جنگروی پرکشید. حضورمردان دلاوری که خود به تنهایی یک لشگر بودند زینتی برای لشگرسیدالشهداء(ع) بود و با وجود حاج جعفر توقع فرمانده جنگ از این یگان اهل تهران دو چندان جلوه میکرد.
حاج جعفر تنها یک فرمانده نظامی خشک و کار بلد نبود بلکه یک #مربی و #مرشد و راهنمای طریقت الهی بود.
چند شب قبل از #عملیات_والفجر_8 جمع فرماندهان لشگرسیدالشهداء(ع) مهمان #بچه_های_تخریب بودند و بعد از شام در چادر تبلیغات جلسه هماهنگی عملیات برگزار شد.
بعضی بچه ها سعی میکردند با پرسه دور چادر تبلیغات از خبرهای داخل جلسه مطلع شوند اما تنها صدایی که از داخل چادر میومد صدای حاج جعفر بود که برای جمع منبر رفته بود و داشت #سوره_کوثر رو تفسیر میکرد و گاهی هم حرف هایی میزد که جمع فرماندهان صداشون به ضجه و گریه بلند میشد . ما هم که بیرون چادر توی فضای مقر در تاریکی شب با دوستان قدم میزدیم با روضه های حاج جعفرجنگروی چشمهامون تر میشد.
اون شب تا دیر وقت جلسه ادامه داشت و فرماندهان گردان ها و واحدهای لشگر10 گزارش کارهای انجام شده رو دادند و در حقیقت این آخرین منبر شهید حاج جعفر جنگروی بود.
حاج جعفر عاشق و ذاکر حضرت صدیقه کبری #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها بود و مزد این ارادت رو هم گرفت.در ایام فاطمیه و روزهای غربت امیر المومنین علیه السلام در شهر فاو که با نام حضرت زهراء(س) فتح شد ، مقارن صلاه ظهرروز یکشنبه 27 بهمن ماه ، ترکش دشمن سینه اش را شکافت و به لقاء الله رسید.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
🇮🇷🌹 @golzarshohada
#شهید_حاج_جعفر_جنگروی
با کلاه نحی
درمانوربچه های تخریب ل10
روستای #ام_النوشه
#عملیات_والفجر_8
بهمن ماه 64
@golzarshohada
فرمانده مقدس
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
در جمع بچه های تخریب
رودخانه کارون
مانور #عملیات_والفجر_8
بهمن ماه 1364
@golzarshohada
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🍃
فرماندهی که لباس نیروهایش را می شست

🌷🌷🌷🌷🌷🍃

🍃🌹🌹 #شهید_سلطان_معصومی
🌴🌷 #عملیات_والفجر_8

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #مرحوم_حاج_پرویز_معصومی
پدر شهید

قبل از عملیات #ام-الرصاص مقر بچه های تخریب کنار رود کارون در روستای ام النوشه بود.
من و پسرم #شهید_سلطان_معصومی توی گردان بودیم. سلطان ما مسوول حموم بود و صبح های زود میرفت حموم رو روشن میکرد تا بچه ها حموم کنند. من هم اونجا ماشین تحویل گرفتم و راننده گردان تخریب بودم.
یکی از این روزها بود که نیمه شب از خواب بیدار شدم فکر کنم یکی دو ساعت به اذان صبح مونده بود . رفتم به سمت منبع آب که وضو بگیرم ... دیدم اطراف منبع آب سرو صدا میاد . جلو تر که رفتم یکی به من سلام کرد . دیدم #حاج_عبدالله (سردار شهید حاج محمود(عبدالله)نوریان) است . گفتم حاج آقا این نصفه شبی داری رخت میشوری. گفت حاجی روزها که وقت نمیکنیم شبها باید جورش رو بکشیم .
من شیر آب رو باز کردم و مشغول وضو شدم . سرم رو پایین آوردم که مسح پام رو بکشم که یک زیر پیرهن توی دست حاجی بود و داشت اون رو میشست توجهم رو جلب کرد. دیدم این زیر پیرهن سلطان پسرمه که تازه از تهرون برایش آورده بودم. گفتم حاج آقا اینکه زیر پیراهن پسر منه !!!!! شما چرا داری میشوری .. فهمیدم حاجی لباس های بچه ها رو خیس کرده و داره میشوره.
حاجی به من گفت فقط شما سرّ من رو میدونی.... ندیده بگیر

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
@golzarshohada
مادر شهیدان#علی_جنگروی و #جعفر_جنگروی به دیدار فرزندان شهیدش شتافت.
مراسم تشییع پیکر این مادر شهید متعاقبا اعلام میگردد.
#شهید_جعفر_جنگروی قائم مقام لشکر ده حضرت سیدالشهدا سلام الله علیها در بهمن ماه ۱۳۶۴ عملیات والفجر هشت به درجه رفیع شهادت نائل شد.
#شهید_علی_جنگروی در شب بیست و یکم ماه رمضان در اول مرداد ۱۳۶۱ در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرش در منطقه باقی ماند. و بعد از ۱۶ سال به عنوان شهید گمنام در دانشگاه امام حسین علیه السلام محل زیارت عاشقان شهدا بود.
#شهید_علی_جنگروی
#شهید_جعفر_جنگروی
#عملیات_والفجر_8
#عملیات_رمضان
#مادران_شهدا
@golzarshohada
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹

🍃🌹بچه ها که خبردار شدن #حاج_عبدالله_توی_خط_اومده کلی روحیه گرفتند
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#عملیات_والفجر_8

✍🏿✍🏿 راوی : #حمید_راستگو
فرمانده گروهان گردان قمربنی هاشم علیه السلام در فاو


گروهان ما مقابل #کارخانه_نمک با دشمن درگیر بود . دشمن #تانک های زیادی را وارد منطقه کرده بود و با آتش سنگین و دقیق سعی داشت ما رو عقب بزنه...آنقدر با #گلوله_مستقیم_تانک شلیک_کرده_بود_که_ارتفاع_خاکریزها_کم_شده_بود و یک مسافتی هم از خط پدافندی ما خاکریز نداشت و امکان نفوذ دشمن از اون نقطه وجود داشت .

لحظات سختی بر ما میگذشت تا اینکه دیدیم در اون معرکه که دشمن هر جنبنده ای رو هدف قرار میداد سرو کله یک دستگاه لودر پیدا شد وعجیب تر اینکه #حاج_عبدالله هم همراه لودر بود.

#بچه_ها_که_خبردار_شدن_حاج_عبدالله_توی_خط اومده کلی روحیه گرفتند . ایشون از ما وضعیت کلی خط رو پرسیدند و ما هم گفتیم مشکل اصلی ما خاکریزی است که هر لحظه کوتاه و کوتاهتر میشود و با فرمان حاج عبدالله لودر دست به کار شد . راننده لودر بدون توجه به اطراف، دلاورانه بیل لودر رو پر خاک میکرد و بالا میاورد و گلوله های تیربار بود که به اطراف لودر اصابت میکرد .

حاج عبدالله پا به پای لودر زیر آتیش عقب و جلو میرفت و رانند لودر رو هدایت میکرد و گاهی اوقات هم برای اینکه به راننده لودر رو حیه بده ذکری رو بلند بلند فریاد میزد. راننده لودر همانطور که مشغول بود زیر اون سر و صدا از ما میخواست که حاج عبدالله رو داخل سنگر ببریم تا آسیبی نبینه.

لودر یک مقدار ارتفاع خاکریز رو بالا آورد و من از این بخش از خط خاطرم جمع شد و رفتم سمت سه راهی کارخانه نمک تا به سایر بچه هایی که درگیر بودند سری بزنم.

داشت هوا تاریک میشد که دشمن منطقه رو به #خمپاره _60 بست و مثل باران از هر طرف میبارید . فاصله ما با دشمن خیلی کم بود خمپاره ها اجازه خوابیدن به ما نمیداد تا میومدی خیز بری روی زمین ، ترکش میخوردی.

من برگشتم دوباره ببینم کار #لودر تمام شده یا نه. دیدم توی یکی از سنگرها بچه ها دارند سر یک #مجروح رو پانسمان میکنند . تا من رو دیدند گفتند #برادر_راستگو . #حاج_عبدالله حاج عبدالله. من یکی از بچه ها رو فرستادم که به بچه های #تخریب که توی خط بودن خبر بده. چند لحظه نگذشت که دیدم 🌷#شهید_پیام_پوررازقی رسید . و بعد هم بقیه بچه ها رو خبر کردند و حاجی رو سوار #پی_ام_پی کردند و به عقب بردند ... شهید حاج عبدالله رو به عقب منتقل کردند و به علت صدمه ای که به سرش وارد شده در #اغما بود و دو روز بعددر چهارمین روز اسفند ماه 64 به معراج رفت

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹 @golzarshohada
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺🌺

🍃🌷#سنگر_ساز_بی_سنگر🌷🍃

#حاج_عبدالله_نوریان 🌹🌹
#عملیات_والفجر_8

✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی 🌴🌷🌷

روز 30 بهمن 64 که شهید #حاج_حسین_اسکندرلو_فرمانده_گردان_حضرت_علی _صغر (ع) با گردانش به خط رسید. در قدم اول شهید #نوریان را در خط دید و آن عزیز به او گفت: "حاج حسین نگران نباش ما با همه توان #مهندسی و #تخریب از تو پشتیبانی می‌کنیم".

این حرف او قوت قلب حسین اسکندر لو بود و حاج عبدالله مرد عمل بود و کاری کرد که صدای حسین اسکندرلو که تا دقایقی قبل در اوج #پاتک_دشمن به استغاثه بلند شده بود تبدیل به تکبیرشد و صدای او پشت بیسیم شنیده می‌شد که فریاد می‌زد:"احسنت بارک الله به بچه های تخریب تانک های دشمن جلو میان و میرن روی مین"

اون شب گردان حضرت علی اصغر (ع) در #سه_راهی_کارخانه_نمک عاشورایی جنگید و جایش را صبح اول اسفند 64 به گردان #حضرت_قمربنی_هاشم (ع)داد اما حاج عبدالله هنوز در خط اول حضور داشت و فریاد می‌زد #جانپناه درست کنید و به رزمندگان در خط اصرار می‌کرد برای خود سنگر بسازید و زیر تراولزها رو می‌گرفت و کمک می کرد و پلیت ها رو جابجا می‌کرد . می‌دوید سمت لودرها و بلدوزرها که مشغول تقویت خاکریز بودند و مدام تلاش داشت قبل از شروع پاتک دشمن رزمنده‌ها جانپناهی داشته باشند. هوا داشت روشن می‌شد و صدای #غرش_تانک‌ها_با صدای زمخت #شنی_های_بلدوزرها آمیخته شده بود. او تمام توجهش به حفاظت از جان سربازان امام زمان(ع)بود. او می‌گفت این نازنین ها زیر دست ما فرمانده ها امانت هستند و باید از جانشان مواظبت کرد. همه متعجب بودند که او در طول خط می‌دود و به رزمنده‌ها التماس می‌کندکه برادرها برای خود سنگری دست و پا کنید تا جایی که فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع) لشگر ده سیدالشهداء(ع) به او اعتراض میکنه که حاجی "ما مجبوریم، گردانمون تو خط درگیره بمونیم بالا سرشون تو که مجبور نیستی برو مثل دیگران تو قرارگاه بنشین و از پشت بیسیم نیروهات رو هدایت کن" اما حاج عبدالله با مهربونی به او میگه برادر ما کنار شما و با شما هستیم.

فشار روی گردان قمربنی هاشم خیلی زیاد شده بود به طوریکه دشمن در نصف روز #سه_بار _پاتک کرد و شهید حاج عبدالله خودش هدایت شکافتن جاده توسط #بچه_های_تخریب را به عهده داشت. همه فرماندهان دسته و گروهانهایی که در خط، مستقیما با دشمن درگیر بودند و فرماندهان لشگر که در قرارگاه با بیسیم عملیات را هدایت می‌کردند خاطر جمع بودند که تا حاج عبدالله در خط هست اتفاقی نمی افتد و اگر گره ای هم باشد با دست او باز میشه. اما خبری همه را شوکه کرد و این خبر، زبان به زبان پخش شد که حاج #عبدالله_مجروح شد. رزمنده هایی که اطرافش بودند او را داخل سنگر بردند. در آن لحظه از بچه های تخریب خبری نبود چون همه بچه های تخریب و حتی بی سیم چیش رو هم دنبال کار فرستاده بود. حاج عبدالله توسط #ترکش_خمپاره ای_که_به_سرش_اصابت کرد در روز #دوم_اسفند_ماه 64 درست 5 ماه بعداز میقات حج به اغماء رفت و با همه تلاشی که در واحدهای #امدادی پشت جبهه انجام شد. سرانجام #عبدالله_محمود شد. کسی که حاضر نبود کسی او را محمود صدا کند و نام عبدالله را برخود برگزید که تا بندگی کند. در تاریخ 4/12/64 در سن 24 سالگی در حالی که مسئولیت #مهندسی_و #تخریب لشگر سیدالشهداء (ع) را به عهده داشت به شهادت رسید و به ندای ملکوتی آسمانیان که او را بر سر خوان شهادت دعوت می‌کردند، لبیک گفت.

🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍃🌷 @golzarshohada