گلزار شهدای تهران

#عملیات_بیت_المقدس_2
Канал
Логотип телеграм канала گلزار شهدای تهران
@golzarshohadaПродвигать
781
подписчик
4,2 тыс.
фото
571
видео
588
ссылок
@chanel_admin110 منتظرنظرات شماهستیم👆 سايت جستجوي مزارشهدا http://www.golzar.info/ سايت اطلاع رساني گلزارشهدا https://www.yashahid.com/ اپليكيشن گلزار https://cafebazaar.ir/app/info.golzar.shohada
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
امشب شب عملیاته
شب #عملیات_بیت_المقدس_2
رمز عملیات نام مقدس بی بی دوعالم
#حضرت_زهراءسلام_الله_علیها
عملیات در سرمای منفی 20 درجه
بچه ها رفته اند که بعد از نیمه شب به دشمن بعثی حمله کنند
🔴🔴 شرح حماسه عملیات #بیت_المقدس_2 را در کانال #الوارثین دنبال کنید
@alvaresinchannel
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
🌹
آخرین ورق زندگی #تخریبچی_شهید_حسن_جدی

#عملیات_بیت_المقدس_2

بخوانیم و بسوزیم. که ما ماندیم وآنها رفتند.
و رفتن حقشان بود.
نه حق ما.........
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بخوانیم دلنوشته حسن را.....

اکنون آخرین فرصت های دنیاست،
آخرین لحظات است.
شاید که آخرین روز عمرمانیز باشد.
وامشب باهمه شبهای دیگرفرق دارد.
امشب آسمانها خون خواهندگریه کرد.
ستارگان باهمه فروغ و روشنایی شان مرواریدهای خونین راخواهندبرچید.
امشب شب حمله شب ازخودگذشتن ،شب هدیه دادن.
خداوندا هدیه اینجانب رابپذیر.
امشب شب معراج،
شب پرواز،
شب دیداربامهدی(عج)،
شب ایمان شب فداکاری،
شب ایثار،
شبی که گل های محمدی برچیده خواهندشد.
شب جویبارهای خون الله ،الله،الله.

🌺همه وسایلشان را آماده کرده اند و آماده رزم می باشند و گروه گروه و دسته دسته به محل های ازپیش تعیین شده حرکت میکنند و هرگروه ماموریت خاص خود را آماده انجام دادن هستند.
ماهم از#گردان_تخریب ماموریت به مهندسی یافته ایم تامعبرمیان میدانهای مین بزنیم و یا احیانا معبر را گشادکنیم.
آرامشی عجیب سراسرقلبها رافراگرفته است،
گویی که آرامترازاین ممکن نیست.
همانا یادخدا قلبها راآرام میکند.
سبحان الله،الله اکبر،لااله الا الله.

گهگاهی درمیان اینهمه هیاهو یادخانه می افتم،
یادخانواده عزیزم،یاد مادر ،مادری که همیشه برایم زحمت می کشید و من هرگز جبران زحمت هایش رانتوانستم بکنم.
وقتی که به یادرنج های زندگی اش می افتم ابرهای قلبم شروع به باریدن میکند.که همه دریاهای قلبم راپرمیکند.نه،نه،هرگز ازیادم نمی روی مادر.
ای پدر،ای خواهر،ای برادرم حتی هحرت ازاین دنیای فانی هم نمیتواند فاصله بین من وشما عزیزان ایجادکند .
اما با وجود این همه درد و رنجها و این همه گرفتاری ها وقتی که به اسلام فکری می کنم می بینم که درد اسلام بالاترازاینهاست.
بنابراین باردیگرعاجزانه ازشماعزیزانم وهمه فامیل های عزیزم میخواهم که در شهادت من گریه نکنید.وغمگین نشوید.گریه برای اسلام باشد.گریه برای گرفتاری مسلمین باشد.و می گویم که اگربرای من اشک بریزید.قلبم راشکسته خواهیدکرد.

حسن جدی 1/11/66


شهادت:عملیات بیت المقدس 2...شهادت 1/11/66

@golzarshohada
4_5769386507374692550.mp4
8.2 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#سی_و_سه_سال_میگذرد
هنوز یاد و داغ شهیدان فراموش نشده است
🔴 مصاحبه با والده #تخریبچی_شهید_مهدی_ضیایی
کنار مزار شهید
شهادت 25 دیماه 1366 #عملیات_بیت_المقدس_2
25 دیماه 99 گلزار شهدای تهران قطعه 40
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌷
🌷
🍃🌷 #عملیات_بیت_المقدس_2

مجروحی که از سرما یخ زد و شهید شد

🌷🌷 #شهید_محمد_رضا_حیدری

✍🏿 راوی: #عباس_جهانبخش


تو ی عملیات بیت المقدس 2 فکر کنم من سر تیم بچه های تخریب مامور به گردان پیاده بودم شاید گردان حضرت علی اصغر علیه السلام.
فرمانده گردان برادر رضا پور بود
شهید حیدری از یچه های تخریب مامور به واحد اطلاعات بود و از اون واحد مامور به گردان پیاده شده بود
وقتی رسیدیم بالای #قمیش خیلی سرد بود
تا صبح توی نیم متر برف یخ زده خوابیدیم
نزدیکهای صبح رفتم پیش فرمانده گردان که اجازه بگیرم تیم 3 نفره تخریب رو بیارم عقب
دیدم مجروح ها رو تو یه سنگ چین کنار هم خوابوندن
شهید حیدری مجروح بود
به نظرم دستش با جاهای دیگه تیر خورده بود و باند پیچ بود
باهاش صحبت کردم گفتم میبریمت عقب
با بچه های تخریب گشتیم پتو پیدا کردیم که بیاریمش عقب که پتو پاره شد درد زیادی داشت
لازم بود با برانکارد اون مسیر کوهستانی رو بیاد پایین
با رضاپور صحبت کردم گفت بچه های تعاون دارن میان بالا
گم شده بودند یه گلوله کلت منور زدن دیدم خیلی نزدیکن
حداکثر نیمساعت راه داشتن که به ما برسند و قطعا اونا اگه مجروحها رو برمیگردوندند سریعتر به پایین میرسیدند
من هم اعتماد کردم و بعد از خداحافظی با حیدری و فرمانده گردان با بچه ها اومدیم پایین
وقتی حدود ظهر رسیدیم به غار چیزی شنیدم که پاهام سست شد
بچه های تعاون راه رو گم کرده بودند و برگشته بودند به غار
که متاسفانه دیگه حیدری شهید شده بود
با اینکه اگر حیدری رو میاوردیم پایین و نزدیکهای غروب میرسیدیم به غار و اون شهید میشد هرگز خودم رو نبخشیدم
سرمای شدید خستگی و بیخوابی باعث شد اون تصمیم رو بگیرم
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@golzarshohada
🍃🌷🌷🌷🍃🌷🌷🌷🍃🌷🌷🌷
🍃
🍃🌹 #پل_افسانه_ای

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿 راوی: #سردار_فضلی
فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع)

قرار شد خدمت آقای #شمخانی برسیم برای گزارش : به #مرحوم_حاج_حسین_پروین گفتم شما گزارش بدهید که چطور از رودخانه می خواهیم عبور کنیم. چون این کار جزء محالات و غیر ممکن های دفاع مقدس بود . از قبل به حاج حسین گفتم امکان دارد آقای شمخانی یک متلکی هم بگوید با این آمادگی رفتیم خدمت آقای شمخانی در قرارگاه امام رضا ،
حاج حسین پروین شروع کرد به گزارش چگونگی عبور نیرو از #رودخانه_قلعه_چولان که آقای شمخانی بین حرفهای ایشون اومد و ناباورانه گفت : این هم از خالی بندی تهرانی هاست و همه زندند زیر خنده ، یعنی این برای فرمانده نیروی زمینی سپاه هم دور از انتظار بود که از این رودخانه قلعه چولان با این عوارض و با این وضعیت خاص با احدات پل رد شد و به ارتفاع قمیش که نقطه اصلی اتکا در عملیات بیت المقدس 2 بود حمله کرد.
به آقای شمخانی گفتیم : شماراه دیگری به ذهنتان میرسد ما را راهنمائی کنید که ما آن را انتخاب کنیم . ایشان گفتند : نه.
به ایشان گفتیم پس اجازه بدهید ما این راهی را که انتخاب کردیم و مصمم به آن هستیم به فضل خدا اجرایش بکنیم که ایشان مصمم شدند که این کار اجرا بشود آن روز ما یک برآوردی حدود 2 میلیون تومان داشتیم برای خرید سیم بکسیل و ملزومات دیگر برای احداث پل که الحمدلله با تلاش زیادی که دوستان کردند این پل بر روی رودخانه متلاطم قلعه چولان به ارتفاع 80 متر از سطح زمین و طول 140 متر و عرض 70 سانتیمتر اجرا شد و این پل به نام شهید کلهر نامگذاری شد .

🍃
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@golzarshohada
#پل_شهید_کلهر
برروی رودخانه#قلعه_چولان
#عملیات_بیت_المقدس_2
لشگر10سیدالشهداء(ع)
مشخصات پل
ارتفاع:80متر
عرض:70سانتیمتر
طول:140 متر
@golzarshohada
🍃🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹🌹
🍃🌹🌹🌹
🍃🌹🌹
🍃🌹
#شهید_اسدالله_اللهیاری


🍃🌷🌷شهادت: #عملیات_بیت_المقدس_2

🍃✍🏿✍🏿✍🏿 راوی:#جعفر_طهماسبی

شهید اللهیاری از قدیمی های تخریب لشگر10 بود
به جهت لهجه ترکی فارسی که داشت خیلی شیرین حرف میزد
و توی هر جمعی که وارد میشد کمپوت روحیه بود. البته خیلی آدم با جنبه وباظرفیتی بود.
فرمانده ما شهید حاج عبدالله که به جدی بودن ووقار معروف بود وبه ندرت با کسی شوخی میکرد با شهید اللهیاری خیلی راحت بود و با صمیمییت خاصی صداش میکرد...بجای برادر بهش میگفت بیادر اللهیاری. حاج عبداالله میگفت برادر اللهیاری یکی از بچه های بی شیله پیله گردان تخریب است.
شهید اللهیاری در زمره تخریبچی های دلاور گردان بود و سر نترسی هم داشت.
در همه عملیات هایی که شرکت کرد در عدد بچه هایی بود که شب اول به کارگیری میشدند.
این شهید علاوه بر شاخص بودن توی همه ماموریت های تخریب در مین گذاری زیر پای دشمن خبره بود.
جاهای زیادی رو با هم رفتیم برای مین گذاری..
از مین گذاری های زیر ارتفاع بمو در سرپل ذهاب سال 63 تا مین گذاری مقابل دشمن در جزیره مجنون و پایگاه های کردستان و خیلی جاهای دیگه.
تیرماه 66 بود که ماموریتی دادند برای شناسایی موانع دشمن در جبهه سردشت که من برای شناسایی همراه بچه های اطلاعات عملیات رفتم. دو یا سه شب متوالی رفتیم تا چند متری دشمن واز میدون مین خبری نبود و حتی یک شب اونقدر به سنگر کمین دشمن نزدیک شدم که آتیش فندک سرباز دشمن که میخواست سیگار روشن کنه جلو دارم شد و کم مونده بود اسیر بشم.
اون شب هم به میدون مین برنحوردیم و فرمانده هان گفتند که تا همینجا بسه وراه کار قفل شد و آماده عملیات شدیم.
در تقسیم بندی ها شهید اللهیاری مسوول این معبری شد که من برای شناسایی رفتم. وقت توضیح دادن در مورد کیفیت موانع و مواضع دشمن به ایشون گفتم من در مسیر میدون مین ندیدم اما با توجه به تجربه های گذشته احتمال احداث میدون مین توسط دشمن زیاده و باید آمادگی داشته باشیم که خدای نکرده گردانی که عملیات میکنه تلفات نده.
من منتظر عکس العمل شهید اللهیاری بود و منتظر بودم که بشنوم ایشون در مواجه با میدون مین احتمالی چیکار میکنه. ایشون بلادرنگ گفت: اگر میدون مین سر راهمون دشمن گذاشت من میدوم توی میدون مین و شماها ورزمنده های دیگه با فاصله دنبالم میاین... من یه دفعه خشکم زد و گفتم برادر اللهیاری مگه کشکه دویدن توی میدون مین...میدونی چی میگی.. اون هم با خونسردی گفت مگه کار دیگری هم میشه کرد...
اونقدر این حرف رو با جدیت گفت که من از این همه صلابت تعجب کردم. بارها دیده بودم از این خطرها میکنه و در بحران ها مغزش خوب کار میکنه.
علی الظاهر بهش نمیومد از این حرف ها بزنه...
عملیات بیت المقدس 2 هم به جهت توانمندی های شهید اللهیاری ایشون رو برای مین گذاری و جلوگیری از پاتک های دشمن به کار گرفتند که فردای عملیات به همراه شهید مهدی ضیایی با جمعی از فرماندهان لشگر10 سیدالشهداء(ع) جلو رفتند که با اصابت توپ یا خمپاره در جمعشان به شهادت رسیدند.
@golzarshohada
توی #عملیات_بیت_المقدس_2 علاوه بر حمله به #ارتفاع_قمیش می بایستی ارتفاع دیگری به نام #دولبشک هم فتح شود.
این ارتفاع سمت چپ ارتفاع قمیش بود
برای حمله به دولبشک ما دو تا #راه_کار داشتیم که قبل از عملیات شناسایی خوبی روش انجام شده بود .
در عمق از #قمیش عبور کردیم و مسوولیت این کار به عهده #شهید_سعید_عزیزی بود
#شهید_سعید_عزیزی از نوابغ #کارهای_اطلاعاتی_لشگر_10 بود
این شهید برای حمله به ارتفاعات راه کارهای خوبی پیدا کرد.
این مسیرها را اول روی نقشه علامت گذاری کرد قبل از اینکه داخل منطقه برویم و مسیرها رو ببینیم
وقتی بچه ها به ماموریت شناسایی به این مسیرها اعزام شدند دقیقا همون چیزی بود که این شهید پیش بینی کرده و روی نقشه پیدا کرده بود.
این دوتا راه کار تا پشت #دولبشگ رفته بود
#شهید_سعید_عزیزی از نوابغ #اطلاعات_عملیات_لشگر_10 در روز 29 دیماه 66 در همین منطقه به شهادت رسید و میهمان حق شد
#راوی_علی_سلیمانی
@golzarshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یک_گزارش
گزارشگر
#شهید_سعید_عزیزی
#اطلاعات_عملیات_لشگر_10
شهادت 29 دیماه 1366
#عملیات_بیت_المقدس_2

«بسمه تعالی»
گزارش گشتی شناسایی دو روزه #اطلاعات_عملیات 10 سیدالشهدا در مورد #شاخ_آمدین
در مورخ 1366/9/3.4
وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون

در مورخه 3/9/66 از نقطه رهایی یا پایگاه سخره ای به مخ (72250-41150) حرکت کرده و از رودخانه گذشته و به یال کوچک سخره ای به مخ (71500-41250) رسیده و باگرای 120 بطرف قله چکمه حدود 200 متر بالا رفته بعد به سمت راست پیچیدیم پس از پشت سر گذاشتن چند شیار به یالی که از قله چکمه ای تا تنگه به مخ (70850-41250) کشیده شده است که یک سیم تلفن هم در همین امتداد روی یال کشیده شده است رسیدیم. این مسیر را چهاردست و پا طی کردیم و تماماً سنگ از زیر پا رها می شد و به ته شیار می رفت در تنگه و قله چکمه ای نگهبان دارد ولی روی یال ما بین اینها (محل عبور ما) نگهبان ندارد در ضمن در پشت قله چکمه ای به مخ (7100-41800) سنگر اجتماعی زیادی دارد و ما صدای بیل و کلنگ را از آنجا می شنیدیم. از یال عبور کرده و به ته شیار سرازیز شدیم که در آن یک رودخانه خشک پهن قرار داشت از آن عبور کرده و به طرف مخ (70300-41250) که در نقشه مرکز اتصال سه رودخانه است رسیدیم از یال روبرویمان عبور کرده و بطرف پایین سرازیر شدیم که باز به یک رودخانه رسیدیم در اینجا تپه هایی روبرویمان قرار داشت که دو شیار بزرگ سمت چپ و راست آن قرار دارد که در ابتدا یال آمدین می باشند که انتهای این دو شیار به جاده دشمن می خورد این تپه ها را بالا رفته و در مخ (69550-4100) زیر چند درخت که از دید دشمن محفوظ بود استراحت کردیم و تمام روز را در آن جا بسر بردیم و تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که چند گرا گرفتیم. ( #قله_قمیش 0258- قله اول آمدین 208 درجه پاسگاه یک #قله_قشن 308 درجه) در پشت یال دوم شمشیری و در آخر یال در حوالی مخ (7000-40800) چند سنگر اجتماعی مشاهده گردید در شب هم نور این سنگرها مشخص بود. دیگر بیشتر از این نتوانستیم دید بزنیم چون اطرافمان نیروهای عراقی بودند. با غروب آفتاب از محل استراحت خارج شده و در مخ (69500-40650) از مالرو و رودخانه فصلی که آب کمی داشت عبور کرده و بطرف بالا رفتیم در نقشه مالرو دیده نمی شود ولی در سمت چپ رودخانه فصلی به فاصله حدوداً 5 متر مالرو خیلی بزرگ و خوبی قرار دارد که بارها قاطر و نیرو در آن مشاهده شده است که جاده اصلی ارتباط بین شاخ آمدین و یالهای شمشیری می باشد. بعد از پشت سر گذاشتن مالرو و آب و بالا رفتن در حوال مخ (69400-40600) مسیر را به سمت چپ تغییر دادیم و با گرای 150 درجه راه را ادامه دادیم.
@golzarshohada