Смотреть в Telegram
غزل آرامش
در
انتظار
رسیدن
بود نگاهِ
کالترین
رویا
هوای
دشتِ
تغزّل
داشت دلِ
غزالترین
رویا
درون
پيلهی
دلتنگى خيال،
شاپرکی
میبافت
که
در
سكوت،
مبدل
شد به
سورئالترين
رویا
گلوی
خشک
کلامم
را
شراب
زمزمه
مهمان
کرد
همين
که
نيمهی
شب
نوشید مرا
زلالترین
رویا
حباب
عمر،
اگر
خود
را
کنار
لمس
دقایق
باخت
شناور
است،
تنِ
ذهنم به
بیزوالترین
رویا
صدای
سبز
نهالى
هست میانِ
بیشهی
کابوسم
كه
نرمنرم،
بروياند گُلِ
محالترین
رویا
حضور
جاریِ
آرامش حرام
اگر
به
حریمم
شد
زبانه
میکشد
از
جانم تبِ
حلالترين
رويا
نفس
گرفته
اگر، باشد
!
هنوز
حنجرهای
باز
است
كه
دم
به
دم
بسراید
آه براى
لالترین
رویا
... #غزل_آرامش
@ghazalaramesh
Поделиться
Telegram Center
Канал
Присоед.