Смотреть в Telegram
چان پرورم گهی که تو جانان من شوی جاوید زنده مانم اگر جان من شوی رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من دردم دوا شود چو تو درمان من شوی پروانه وار سوزم و سازم بدین امید کاید شبی که شمع شبستان من شوی دور از تو گر چه زاتش دل در جهنمم دارم طمع که روضه ی رضوان من شوی مرغ دلم تذرو گلستان عشق شد بر بوی آنک لاله و ریحان من شوی اکنون که خضر ظلمت زلف تو شد دلم بگشای لب که چشمه ی حیوان من شوی چشمم فتاد بر تو و آبم ز سرگذشت و اندیشه ام نبود که طوفان من شوی چون شمع پیش روی تو میرم ز سوز دل هر صبحدم که مهر درفشان من شوی زلف بخواب بینم و خواهم که هر شبی تعبیر خوابهای پریشان من شوی می گفت دوش با دل خواجو خیال تو کاندم رسی بگنج که ویران من شوی وان ساعتت رسد که برابنای روزگار فرمان دهی که بنده ی فرمان من شوی #خواجوی_کرمانی - دیوان اشعار - بدایع الجمال - شوقیات - شمارهٔ ۲۹۲ @ghaz2020
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств