قلم‌زن

#نقل_قول
Канал
Логотип телеграм канала قلم‌زن
@ghalamzan_comПродвигать
2,16 тыс.
подписчиков
123
фото
2
видео
207
ссылок
اینجا مجموعهٔ آموزش نویسندگی قلم‌زن است ما کمکتان می‌کنیم به رویای نویسنده شدنتان برسید🌻 پیج اینستاگرام👇🏻 @ghalamzan_com برای ارتباط با ادمین و ثبت‌نام دوره‌ها👇🏻 @ghalamzan_admin
#نقل_قول

نرمی نیرومندتر از سختی است
آب نیرومندتر از صخره
محبت نیرومند‌تر از اجبار است.

«هرمان هسه»

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
#نقل_قول

به صد نویسنده ایده‌ای یکسان بدهی، صد داستان متفاوت دریافت خواهی کرد.

جودی فیلدینگ

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
#نقل_قول

یک نویسنده حرفه‌ای، آماتوری است که تسلیم نشد.

ریچارد باخ

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
#نقل_قول

حکایت‌نویس مباش چنان باش که از تو حکایت کنند.

ابوسعید ابی‌الخیر

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
👤#نقل_قول

متن آسان‌خوان محصول سختی کشیدن جان‌فرسا هنگام نوشتن است.
ناتانیل هاثورن

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
#نقل_قول

نرمی نیرومندتر از سختی است
آب نیرومندتر از صخره
محبت نیرومند‌تر از اجبار است.

«هرمان هسه»

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
🖋 جعفر مدرس صادقی در مصاحبه‌ای گفته بود:

«نویسنده‌‌های ما اغلبشان واقعیت‌گریزند. گرایش خیلی شدیدی وجود داشته است در داستان‌نویسی معاصر ما از ۵۰ سال پیش به فرار از رئالیسم و پناه بردن به پشت پرده به قول شما «عوالم ذهنی» و دود و آه و مِه و ابهام؛ و این پدیده هم البته دلایل خودش را دارد: سانسور، تقلید، تنبلی، برداشت نادرستی که از رمان نو و ادبیات سوررئالیستی و جریان سیال ذهنی وجود داشته است و تأثیرپذیری از الگوهای گمراه‌کننده و… شما صحنه را در مقابل چشمتان نمی‌بینید، معلوم نیست کجاییم، در چه فصلی از سال هستیم و در چه روزی از هفته و در چه ساعتی از روز. از چه زاویه‌ای داریم به ماجرا نگاه می‌کنیم، داریم از پله‌ها می‌رویم بالا یا می‌آییم پایین، چراغ‌ها روشن است یا خاموش است، هوا سرد است یا گرم است. خواننده باید همه چیز را خودش حدس بزند و آن بنده خدایی هم که دارد از روی این داستان سناریو می‌نویسد ناچار است که این خلأها را پُر کند. شما در سینما باید نشان بدهید. نمی‌شود از زیرش در رفت. توی یک روایت داستانی می‌شود هم تعریف کرد، هم حکایت کرد، هم نشان داد. به همین دلیل، دست و بال داستان‌نویس خیلی بازتر است و اختیارات خیلی بیشتری دارد نسبت به سناریونویس. اما داستان‌نویسی که توی محدوده حکایت درجا بزند و فقط قصه تعریف کند و گِردِ «زوایا و خَبایا» نگردد، از بخش اعظمی از قابلیت‌های زبان غافل مانده است.
این تعبیر ابوالفضل بیهقی است که می‌گوید «چون که این کار پیش گرفتم، می‌خواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم و گِردِ زوایا و خَبایا برگردم تا هیچ چیز از احوال پوشیده نمانَد.» ببینید بیهقی چه جوری از مرز حکایت عبور می‌کند و وارد حیطه داستان‌ می‌شود. آن هم کی؟ در زمانه‌ای که هنر داستان‌سرایی خلاصه می‌شد در افسانه‌پردازی و حکایت‌نویسی؛ و نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید با تصویر دادن و با ذکر جزئیات، خواننده را با خودتان به میانه ماجرا ببرید.»

#نقل_قول

امشب ساعت ۲۱ جلسه‌ای پربار داریم با اعضای گروه قلم‌زن کتابخوان.
👈 این‌بار با نقد و بررسی کتاب «گاوخونی» اثر جعفر مدرس صادقی.

ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قلم_زن
واژه‌ها می‌مانند!
مجموعه آموزش نویسندگی قلم‌زن

💠 @ghalamzan_com
🌐 Www.ghalamzan.com
«۱۰ نقلقول از نویسندگان بزرگ در باب اهمیت نوشتن روزانه»

اورهان پاموک:
«نوشتن مانند ماهیگیری است. شما باید هر روز به دریا بروید، حتی اگر چیزی نگیرید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جیمز پاترسون:
«نوشتن یک مهارت است که با تمرین بهبود می‌یابد. هر روز بنویسید، حتی اگر فقط برای تمرین باشد.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جرج آر.آر. مارتین:
«نویسندهٔ خوب کسی است که هر روز بنویسد؛ حتی زمانی که نمی‌خواهد.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسکات فیتزجرالد:
«هر روز بنویسید، حتی اگر فقط یک صفحه باشد.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارنست همینگوی:
«نوشتن یک عضله است که باید هر روز تقویت شود. اگر آن را برای مدتی رها کنید، ضعیف می‌شود.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن فرانک:
«هر روز بنویسید، حتی اگر فقط برای خودتان.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جی.کی. رولینگ:
«اگر می‌خواهید نویسنده شوید، باید به نوشتن خود متعهد باشید. این بدان معناست که هر روز، حتی زمانی که نمی‌خواهید، بنویسید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماریو بورخس:
«نوشتن نوعی ورزش است. مانند هر ورزش دیگری، برای بهبود آن باید تمرین کنید. هر روز، حتی اگر فقط برای مدت کوتاهی، وقت بگذارید و بنویسید.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرجینیا وولف:
«اگر می خواهید نویسنده شوید، باید هر روز بنویسید. این تنها راه برای تبدیل شدن به یک نویسنده است.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استفانی میلر:
«هر روز بنویسید، حتی اگر فقط برای پنج دقیقه. این به شما کمک می کند تا در جریان باشید و از نوشتن دور نشوید.»


🟢توضیحات این تمرین و تکنیک‌های بسیار دیگر را می‌توانید در دورهٔ «آشتی با قلم» دریافت کنید.

🟢اگر هنوز این دورهٔ رایگان را دریافت نکرده‌اید، همین حالا به پشتیبان قلم‌زن پیام دهید👇🏻

@ghalamzan_admin

#قلم‌زن
#نقل_قول
«حرف‌های نویسنده‌ای که می‌شناسید»

از ادل لارا بشنو:
انسان در فرآیند تربیت اجتماعی، یاد می‌گیرد احساسات تند و تیزش را پنهان کند، واکنش‌های غیرمنطقی خود را فروبنشاند و جنبه‌های مختلف مسائل را ببیند.
وقتی می‌نویسید، باید آتش احساسات را شعله‌ور کنید و هیچ حسی را محدود نکنید. وقتی سرما می‌خورید، کافی نیست بگویید کمی ناخوش شده‌اید. باید بگویید دارید می‌میرید و نگران هستید مسئول برگزاری مراسم خاکسپاری‌تان _هرکسی که هست_ هیچ کاری را درست انجام ندهد. نویسنده‌ها نازک‌نارنجی‌اند!

📚نقل از کتاب رها و ناهوشیار می‌نویسم!

💚بیایید از اتفاقات و احساسات امروزمان شبیه نویسنده‌های نازک‌نارنجی بنویسیم.
#نقل_قول
#قلم‌زن
«حرف‌های نویسنده‌ای که می‌شناسید.»
مصاحبه با گابریل گارسیا مارکز:


مارکز:
در آغاز وقتی تازه داشتم حرفه‌ام را شروع می‌کردم، برای نوشتن سر پرشوری داشتم و تقریبا بی‌مسئولیت قلم می‌زدم. یادم است در آن روزگار می‌نشستم چهار، پنج و حتی گاهی ده صفحه مطلب می‌نوشتم. یک‌بار تمام داستان را در یک نشست نوشتم.
- حالا چطور؟
مارکز: اگر روزی یک پاراگراف کامل بنویسم، خیلی هنر کرده‌ام. با گذشت زمان کار نوشتن برایم خیلی دردناک شده است.
- چرا؟ مگر نه اینکه نویسنده هرچه مهارتش بیشتر شود، راحت‌تر می‌نویسد؟
مارکز: نه. هرچه مهارتت بیشتر شود، حس مسئولیتت افزایش می‌یابد. با همۀ وجودت احساس میکنی هر کلمه که می‌نویسی دارای وزن زیادی است و بر مردم تاثیر فراوان می‌گذارد.

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#قلم‌زن
«حرف‌های نویسنده‌ای که می‌شناسید»

ریچارد پرایس
در مصاحبه‌ای گفته بود:
«شما قرار نیست دربارۀ وحشت جنگ بنویسید. نه! باید درمورد جوراب‌های سوختۀ یک بچه که در جاده افتاده، بنویسید.»

این دقیقا همان نکته‌ای است که بارها در آموزش‌ها و مخصوصا دورۀ گام صفرم نویسندگی به آن اشاره کرده‌ایم: نگو! نشان بده!

💚شما چطور جنگ را نشان می‌دهید؟
#نقل_قول
#قلم‌زن
از استفان کینگ بشنو:

وقتی از من می‌پرسند: «چطور می‌نویسی؟» بدون استثنا جواب می‌دهم: «هربار یک کلمه.» و پاسخم هیچ‌وقت جدی گرفته نمی‌شود. اما این تمام واقعیت است. ساده‌تر از آن به نظر می‌رسد که حقیقت داشته باشد. دیوار بزرگ چین را تصور کنید. هربار تنها یک سنگ بر آن اضافه شده. به همین سادگی. هربار یک سنگ. اما شنیده‌ام که حالا می‌شود آن را از کرۀ ماه با تلسکوپ دید.

💚شما «چطور می‌نویسید؟»
بشنو و بدان🌻

#نقل_قول
#قلم‌زن
از «باربارا تراپیدو» بشنو:

«هیچ‌گاه نوشتۀ خود را به صورت چیزی تخت روی کاغذ نبینید؛ بلکه همچون تئاتر آن را در ذهن خود مجسم کنید.
صحنۀ ماجرا را ببینید. سه بُعدی هم ببینید. از زوایای مختلف آن را نگاه کنید.
زندگی‌ای که خلق کرده‌اید پیش از خواننده خودتان را باید تحت‌تاثیر قرار دهد. »
📚نقل از کتابِ چگونه می‌نویسم.

شما چه نقلقول تاثیرگذاری در دنیای نویسندگی شنیده‌اید؟
حرفی هست که در ذهن‌تان مانده باشد و به کارتان بیاید؟
با ما به اشتراک بگذارید💚

#نقل_قول
#قلم‌زن
از گابریل گارسیا مارکز بشنو‌:


«اگر از من بخواهید که توصیه‌ای به نویسندگان جوان بکنم، من به آنها می‌گویم آن چیزی را بنویسند که زمانی برای خودشان اتفاق افتاده، همیشه به راحتی می‌توان تشخیص داد که متن یک نویسنده برخاسته از تجربیات شخصی اوست یا آنچه از دیگران شنیده و خوانده. هر کسی که از دوران کودکی جان سالم به دربرده ، به حد کافی اطلاعاتی از زندگی کسب کرده که بتواند تا آخر عمر درباره‌شان بنویسد.»

بیاید نوشتن از تجربیات شخصی‌مان را تمرین کنیم.
از دورترین خاطرهٔ کودکی‌تان بنویسید. اولین خاطره‌ای که یادتان می‌آید را برایمان توصیف کنید.

بنویس و بنویس 🌻
#نقل_قول
#قلم‌زن
از «محمود دولت‌آبادی» بشنو:

گاهی نویسنده پس از اینکه به همت سال‌ها رنج و دشواری هویت اجتماعی پیدا کرد، با هرچه ثقل که یافته است، به اعماق فرو می‌رود. برخی در اعماق شناور و غواص، برخی در باتلاقِ عمق گم و نابود می‌شوند.
پس نویسنده باید بتواند بار گران زمین را بر گُردهٔ خود تاب بیاورد. تو را در اعماق پرت می‌کنند تا گم و نابود شوی؛ اما شناور اگر در عمق تاب بیاوری، امیدی به گم و نابود نشدنت هست، غواصی بیاموز و تاب بیاور! تاب بیاور بار گران جهان را بر گُردهٔ بسودهٔ خود. تاب بیاور!

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#قلم‌زن
از «فریبا وفی» بشنو:

الان که به گذشته نگاه می‌کنم، نمی‌توانم زندگی‌ام را بدون نوشتن تصور کنم. نوشتن برایم مثل چادر خنکی است که از شلوغی و نگرانی و فشار بیرون به آن پناه برده‌ام و با توان بیشتر از آن بیرون آمده‌ام. نوشتن برای من یک‌جور درمان نبوده که فقط بخواهم آسیب‌های روانی خودم را به کمک آن ترمیم کنم. معنای فراتری داشته و من از فراز آن توانسته‌ام نگاه دیگری به دنیا داشته باشم و باید بگویم که همیشه از این بابت سعادتمند بوده‌ام. اما از طرفی آسان هم نبوده. اوایل، نوشتن برایم مثل فرزندخوانده‌ای بود که با اینکه دوستش داشتم، نمی‌توانستم از او مراقبت کنم یا حتی از اودفاع کنم. بچه‌ای که گاهی حتی به خاطرِ داشتنش معذب بودم و پنهانش می‌کردم. نه شناسنامه داشت نه به حساب می‌آمد. بارها نزدیک بود از خیرش بگذرم. تردید در قدرت ادامه دادن و دشواری‌های دیگر زندگی‌ام باعث می‌شد نادیده‌اش بگیرم. اما نشد. شب و روزم سیاه شد. دوباره به طرفش برگشتم و خودم هم پابه‌پایش رشد کردم. درواقع از همدیگر نیرو گرفتیم و ادامه دادیم.

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#فریبا_وفی
#قلمزن
از «فریبا وفی» بشنو:

از همان ابتدای کار ادبی‌ام شرایط زندگی من به گونه‌ای بود که نمی‌توانستم در ساعات منظم و مشخصی کار کنم. مجبور بودم وظایف دیگرم را سریع‌تر انجام دهم تا بتوانم در زمان صرفه‌جویی کنم و معمولا در آن زمانِ به‌زحمت به‌دست‌آمده یا خسته بودم و یا میل و ارادۀ کافی برای کار نداشتم ولی چارۀ دیگری هم نداشتم.
از بابت مکان هم دشواری داشتم. هیچ‌وقت جای مشخص و خاصی برای نوشتن نداشتم. اگر هم جای ثابتی برای خودم جور می‌کردم بلافاصله توسط دیگران اشغال می‌شد. برای همین هیچ عادت خاصی در من شکل نگرفت.
بعضی وقت‌ها اتاق خلوتی گیرم می‌آمد؛ ولی فایده نداشت. انگار با شلوغی بهتر کنار می‌آمدم. در شلوغی و زنگ تلفن، در رفت‌و‌آمد بچه‌ها و همسایه‌ها و مابین ده کار دیگر، ساعت خلوتی گیر می‌آورم و می‌نویسم.

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#فریبا_وفی
#قلمزن
از مارگریت دوراس بشنو:

نوشتن، صیانت از عالم هستی است با استفاده از کلام، گنجاندن جهان واقع است در عالم خیال، و بعد نقش زدن آن بر دل کاغذ.
کلمه به تنهایی شکل نمی‌گیرد. آن که می‌نویسد همراه تمام جهان می‌نویسد نه به تنهایی. کلام اگر زیسته شده باشد، با نویسنده عجین می‌شود.

نوشته منم. کلام مکتوب منم. می‌نویسم از تن بیجان جهان. می‌نویسم از هیروشیما، از تن بیجان شدۀ عشق، از آشویتس. می‌نویسم، پس نمی‌میرم. نوشته مثل باد سر می‌رسد. عریان است و هیچ چیز به گرد آن نمی‌رسد. مگر زندگی، خودِ زندگی.

💚به بهانهٔ سالروز تولدِ او
📚از کتابِ نوشتن، همین و تمام.

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#قلم‌زن
چارلز بوکوفسکی با نوشتن به آرامش می‌رسید. او دربارهٔ نوشتن می‌نویسد:

نوشتن آخرین روان‌پزشک است،
مهربان‌ترین خدا بین تمام خدایان است.
نوشتن مرگ را می‌تاراند،
ترکت نمی‌کند.
نوشتن می‌خندد
بر خودش
بر رنج.
آخرین توقع است،
آخرین تفسیر.
نوشتن تمام این‌هاست.

بشنو و بدان🌻
#نقل_قول
#قلم‌زن
از هوشنگ گلشیری بشنو:

نه، من خانه‌ای ندارم. سقفی نمانده است. دیوار و سقف خانهٔ من همین‌هاست که می‌نویسم. همین طرز نوشتن از راست به چپ است.
در این انحنای نون است که می‌نشینم. سپر من از همهٔ بلایا سرکش ک یا گ است.

💚به بهانهٔ سالروز تولدِ او


بشنو و بدان🌻

#نقل_قول
#قلم‌زن
Ещё