✨ دولتِ عدالتخواهِ بیفکر، کجا را میزند؟ ✨[بخش دوم]
🔷 ظهور دولت
ها و نیز برنامههای توسعه بخش دیگری از عملیات اقامه عدالت در جمهوری اسلامی بود. گفتمان و عملکرد دولت
ها در کنار برنامههای توسعه، موثر بوده و هست. دولت موسوی عملا «دولتیِ صرف» بود و اشکالاتش، زمینه چرخش به بازارگرایی را فراهم کرد تا
#هاشمی بیاید و بخواهد تعدیل اقتصادی را دنبال کند. به تناسب دولت
ها، مردم هم میچرخیدند چون چشمشان به مسوولین بود.
#خاتمی هم چون تحقق عدالت را منوط به آزادی میدانست، عملا در فضای اقتصادی، همان سبک هاشمی را دنبال کرد و همان افراد را یدک کشید و در فضای سیاسی، به سمت تغییرات جامعه مدنی لیبرال رفت. اشکالات این دولت، زمینهساز دولت بعدی شد.
#احمدی_نژاد، رفتار سیاسی دولت با مردم را تغییر داد و به طرحهایی برای حمایت از طبقات محروم پرداخت. اشکالات دولت احمدینژاد، زمینهساز حضور
#روحانی و بازگشت به دولت هاشمی شد؛ اما روحانی فقط سردار بود و سازندگی نداشت.
🔶 عملا توجه دولت
ها و گفتمان آن
ها بیشتر بر سویه اقتصادی عدالت بود که در کلیشه
ها بازی میکرد یا تقلیدی بود. در یک دوره هم به سویه سیاسی بیشتر توجه شد. اما هیچ کدام به مبناییترین لایه یعنی پیوندهای اجتماعی و مردم که مقوم عدالت هستند، توجهی نداشته و برنامهای نداشتند. اگر به هدایت پیوندهای اجتماعی توجه میشد، زمینه تحولات در عرصههای سیاسی و اقتصادی نیز رقم میخورد. نسل
ها دائما تغییر میکنند، دانش و فرهنگ عمومی به شدت در حال تطور است، اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز سرعت تغییرات اجتماعی را بالا برده است. بدون فهم و هدایت تغییرات، اقامه عدالت دچار اشکال می شود. تغییرات آن قدر بالاست که خودمان بخشی از تهاجم فرهنگی شدهایم!
🔷 در عین حال برخی برنامه
ها هم به صورت کلی در دولت
ها تکرار میشد؛ ازجمله خصوصیسازی آموزش و خصوصیسازی بنگاههای دولتی و بخش جدی از برنامههای توسعه. به این تکرار، تشتت را هم باید افزود. دولتهایی که در برنامه
ها منسجمتر بودند، تقلیدیتر و وارداتیتر بودند و دولتهایی که دغدغه تغییر داشتند، متشتت بودند و غیرمنسجم. این بیفکری دولت
ها، عموما بازتاب وضعیت جامعه علمی و جامعه سیاسی نخبگانی است که دولت
ها را پشتیبانی میکنند. احزاب و گروههای سیاسی در ایران تقریبا در عموم عرصه
ها، فاقد یک ایده مجزا یا سیاست متفاوت هستند. هیچ گفتمان محتوایی ندارند. فقط در برخی موارد، نمایش تفاوت میدهند مثل آزادیهای فردی-اجتماعی و سیاست خارجی. همه میخواهند
#یارانه_پنهان را با هزینه از جیب ملت ساماندهی کنند؛ همانگونه که میخواستند
#هدفمندی_یارانه_ها را انجام دهند. به طرز جالبی،
#هاشمی و
#خاتمی و
#ناطق و
#موسوی در سال ۸۸ در یک تیم قرار گرفتند؛ وزرای پیشنهادی وزارتخانه
ها عموما با هم تفاوتی ندارند؛ برنامههای رای اعتماد و تصمیمات طی دوران تصدی هم خیلی متفاوت نیستند؛ روی هم رفته هم تصمیمات در دولت، با هم نمیسازد و هر بخشی، به صورت جزیرهای، چیزی را تصمیم میگیرد و اجرا میکند.
🔶 از اینجا باید متوجه یک ضعف مهم از منظر
#عدالت شد: فقدان یک افق و تصویر روشن از آیندهای که باید ساخت و نبود ایدهای از چگونگی ساخت آن افق؛ البته از نوعی که ایرانی و اسلامی باشد و فهم عمومی مردم، آن را دریافت کند. دولت
ها، جامعه علمی، نخبگان سیاسی، احزاب و رسانه
ها، همگی در روزمرگی نقد و اجرا هستند و مسیر کلی حرکت را نمیبینند؛ چون ایدهای ندارند و گفتمانی را نمایندگی نمیکنند. شعارهایی خالی از محتوا و برنامههای بیارتباط با شعارها، نشاندهنده این بیگفتمانی و بیفکری دولتهاست. مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به خوبی نشاندهنده این بیفکری است. ما به دنبال چند برنامه اجرایی برای چند هدف اجرایی نبودیم، ما میخواستیم بفهمیم که کاندیداها، فکری روشن برای خروج از بنبست و رسیدن به آیندهای روشن دارند؟! شک هم نداریم که نداشتند. چرا کسی ایده عدالتی ندارد؟
⬇️⬇️⬇️⬇️