#احوالات_جوان_نصرانی بخش 2 پایانی
بحق بوالبشیر و نوح و شعیب و ایوب
بسلیمان و بداود و به خلیل و یعقوب
بحق یوشع و شعیا و شموئیل غضوب
خضر و اسکندر و موسای معر از عیوب
بکلیسا و بعیسا و بحق مریم
باقانیم ثلث وارم و بیت و حرم
بحق حر دلاور بحبیب و مسلم
عابس و حنظله و شوذب و عون و هاشم
وهب و جعفر و عثمان و زهیر و سالم
بحق سینه پامال جناب قاسم
بهمان حلق که چاک از ستم حرمله شد
برضیعیکه ز قتلش بجهان زلزله شد
بهمان نوح که گشتش شط خون فلک نجات
بهمان خضر که محروم شد از آب حیات
بهمان دست که افتاد ز تن نزد فرات
بهمان فرق که افکند عمودش ز ثبات
قوم گفتند که فرزند شه ناس بود
نام نامیش ابوالفضل العباس بود
بجوانیکه چه مه بود رخ انور او
چاک کردند ز شمشیر منور سر او
سوزد آفاق ز سوز جگر مادر او
قوم گفتند که اینست علی اکبر او
بردی از معرکه گریان بسوی خیمه گهش
می نمودی همه دم از سر حسرت نگهش
بهمین زن که ستاده است ببالای سرت
خواهر ممتحن خسته دل خون جگرت
شنطیا فار قلیطا و بجد و پدرت
قتل زا حاسن وان مادر فرخ سیرت
کیستی کاماده آفاق تماشائی تو
ننگ تثلیث رها گشت ز یکتائی تو
غیرة الله ز خون دیده خود پاک نمود
بیکی جلوه اش از کفر باسلام ربود
گل گلزار پیمبر لب چون غنچه گشود
که منم آنکه محمد بحق من فرمود
که بدانید حسین است زمن من ز حسین
او بود مایه جان قوّت دل قرّت عین
طلبیدند بمهمانیم اینان بشتاب
همه بگشوده و بسته در ظلم و ره آب
دل اطفال و عیالم ز عطش گشت کباب
طلب آب مرا تیر جفا بود جواب
دوستانم همگی تشنه و از دشنه زبون
یاورانم همگی کشته و آغشه بخون
آن غریبم که مرا تیغ جفا یاور شد
قسمتم کشته عباس و علی اکبر شد
منم آن کشته که آبم زدم خنجر شد
چاکم از ناوک کین حلق علی اصغر شد
میهمانم من و آورده مرا نزل بخوان
خون دل حرمله و منقذ وخولی و سنان
حالیا حال من خسته چنین میگذرد
تشنه جان میدهم و ماء معین میگذرد
گاه از قلب حزین ناوک کین میگذرد
گاه از عرش برین خون جبین میگذرد
سوختند از عطش اینقوم جفا جو جگرم
با وجودی که بود ساقی کوثر پدرم
مرد نصرانی از آئین مسیحا برگشت
گر چه فرعون صفت رفت چه موسی برگشت
اذن بگرفت سوی لشکر اعدا برگشت
خنجری آخته و در صف هیجا برگشت
کشش و کوشش افزون ز حد و حصر نمود
عاقبت راه سوی ملک شهادت بگشود
کرد آن تازه مسلمان چه روی خاک مقام
گفت ای سید مظلوم ز من بر تو سلام
خواست تا بر سر نعش رود از لطف امام
نتوانست که بودش ز بدن قوه تمام
عذر خواهش شد و فرمود که معذور بدار
سعی خود ((
یحیی)) زین مرثیه مشکور بدار
#اصحاب_الحسین#مرحوم_میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانیhttps://telegram.me/ganjine5