🕰 اورست کلاسون قبل از اینکه با ماشین زمان پدرش به اشتباه، صدوشصت سال جلوتر برود و وارد سال ۲۰۰۲ شود، بهترین دوست سرنوشت بود. سرنوشتی که خودش گرفتار تاریکی مطلق بود. اما زمانی که اورست، صاحب شئای قدرتمند و باستانی میشود، داستان آغاز میشود. همان شئای که در طی این سالها به دست آدم نادرستی افتاده است. او فکر میکرد با فریب دادن سرنوشت و زمان، هردو، میتواند به هدفش برسد. اما شاید اشتباه میمیکرد. شدید رشتهکوهاش، هیمالیا برای او نقشههای دیگری داشت.