نهنگ مهاجری که شل کرد

بهتر از هر کس دیگه‌ای میدونم که چقدر زحمت کشیدی.. چقدر قوی بودی و قوی موندی حتی تو سخت‌ترین روزا
اولین روز کاریت مبارک باشه عشقم
بهت افتخار میکنم❤️❤️

چند روز پیش که کلینیک بودیم، داشتم با منشی صحبت می‌کردم.. یه خانوم نسبتا مسن بود اهل همونجا.. تو حرفاش شنیدم که آره دیروز دیدم "پونیم" یهو اومد تو خونه..

گفتم چیی؟؟ پونی داری؟

گفت آره من از بچگی آرزو داشتم که پونی داشته باشم.. خب هیچوقت نشد.. ولی بالاخره چهارسال پیش اینکارو کردم..

باورم نمیشد این خانم حدودا ۶۵ ساله تو این سن رویای بچگیشو به واقعیت تبدیل کرده..

وقتی حرف می‌زد واقعا انگار دختر ۸ ساله درونش بود که با هیجان از پونیش تعریف می‌کرد..

میشل تو واقعا زندگی رو بردی

بچه‌هاا ببخشید که من تک تک جواب ندادم همینجوری تو این پستها هی دارین منو شرمنده میکنین مرررسی از مهربونی همگیتون 😍😍♥️♥️♥️
به چند نفر هم گفتم مسیر مهاجرت پزشکارو به استرالیا توضیح میدم امروز یه ویس میذارم میگم 🥰🥰

اتاق ویزیت مروارید 😍

یچیز جالبی که رو همه مواد غذایی اینجا دیدم این ستاره‌های سلامتیه..

خب برای اکثرا افراد سخته که ببینن چیزی که میخرن دقیقا توش چیه.. کالریش چقدره.. مواد نگه‌دارنده چقدر استفاده شده و ..

این ستاره ها برای اینه که تو یه نگاه ببینی چیزی که میخری چقدر سالمه و راحت تر بتونی بین چند گزینه اونیکه سالمتره رو انتخاب کنی

امشب با دختر عمه و پسر عمم که اینجا تو ملبورن به دنیا اومدن بیرون رفتیم و یسری دوستاشون بودن..

دوستاشون اینجا به دنیا اومدن و بزرگ شدن ولی از بکگراندای مختلف.. ایرانی، چینی، ایرلندی، یونانی

راستش فکر میکردم نتونیم جوش بخوریم..
حتی فکر میکردم شاید چون نتونم باهاشون خوب ارتباط برقرار کنم حوصلشونو سر ببرم..
خب کلا دنیامون متفاوته..
ولی خیلی خوب بودن..
خیلی گرم بودن خیلی شوخی میکردن.. خیلی خودشون باهامون مکالمه شروع میکردن که حس غریبی نکنیم..

ما هم اعتماد به نفسمون کم کم بیشتر شد و بیشتر باهاشون صحبت کردیم یه جورایی انگار داشتیم اولین دوستای استرالیاییمونو پیدا میکردیم..
شب خوبی برامون بود

بعد گفت بچه‌هام یه blue tongue lizard دارن که پتشونه
اسمش بروسه

اینجا بود که حس کردم جای درستی اومدیم😁

یه چالشی که داریم پیدا کردن خونست

خب چون شهر کوچیکه زیاد خونه برای اجاره موجود نیست

شهر های دیگه هستن که ۲۰ دقیقه فقط فاصله دارن و خونه بیشتره اونجا..

ولی یکم رانندگی بین شهری اگه بخوای هرروز بری بیای امن نیست

جس میگفت موقع طلوع و غروب اونورا پر کانگورو و آهو میشه.. پیش میاد میپرن تو جاده ممکنه تصادف کنی 😬

من از جس پرسیدم یعنی اینقدر اینورا کانگورو هست؟
گفت آره بابا خیلی
ما یه کانگورو ۲ متری داریم

گفتم یعنی خودتون دارین؟
گفت ما دو سه هکتار زمین کنار خونمون داریم.. یه کانگورو دو متری هست هر روز میاد اونجا 😅