فردوس اعظم 🇭🇺

Канал
Логотип телеграм канала فردوس اعظم 🇭🇺
@firdavsiazamПродвигать
572
подписчика
شعر امروز تاجیکستان «ابرهای آبی»📚 «یک بغل غزل»📚 «آیین آینه»📚 «نوحهٔ دارکوب»📚 «دریا، غروب، نم نم باران»📚 «زخم‌های شکفته» 📚 «فیلِ سیاه»📚 جهت ارتباط با مدیر: @firdavsazam
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Baradarane Bozorg
Firdavs Azam | @Schahrouzk
▨ شعر: برادرانِ بزرگ
▨ شاعر: فردوس اعظم
▨ با صدای: #فردوس‌_اعظم
♬ پالایش و تنظیم: شهروز

─────♬ ─────
شعر با صدای شاعر |
@schahrouzk
Forwarded from Schahrouz Kabiri
‍▨ شعر: برادران بزرگ
▨ شاعر: فردوس اعظم


⭕️ اگر به فردوس اعظم علاقمندید، کانال رسمی ایشان را به شما توصیه می‌کنم: @@firdavsiazam
─────♬ ─────
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عکس نگار
«فیل سیاه» کتاب تازه‌ی فردوس اعظم

مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه «فیل سیاه» اثر جدید فردوس اعظم، شاعر و نویسنده تاجیک، در تهران از سوی انتشارات #ناهونته به چاپ رسید.

این مجموعه شامل 10 داستان کوتاه با عناوین «آسوخته»، «فیل سیاه»، «شاهده»، «کف‌کوبی»، «زوزه‌های خاموش»، «اسپ‌های وحشی»، «کلید»، «پرتقال‌های امید»، «رقصِ بادکنک‌ها» و «هواپیما» می‌باشد.

«فیل سیاه» دومین مجموعه داستان‌های کوتاه فردوس اعظم پس از کتاب «نوحهٔ دارکوب» است که در سال ۲۰۲۰ توسط نشریات آرون منتشر شده بود.

داستان‌های این مجموعه دریچه‌ای به دنیایی جدید می‌گشایند و آمیزه‌ای از ژانرهای واقع‌گرایی جادویی‏، گونه‌ی ادبی سنتی، ماجراجویی و موضوعات مختلف از جمله داستان‌های روان‌شناختی، اجتماعی، فلسفی هستند. استفاده از زبان غنی و توصیفات جزئی، تصاویر زنده‌ای از محیط داستان و شخصیت‌ها را به خواننده ارائه می‌دهد.

«فیل سیاه» اثری تأثیرگذار است که می‌تواند مخاطب را به تفکر در مورد دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، وا دارد.

در ادامه به معرفی مختصر چکیده‌ای از داستان‌های این مجموعه می‌پردازیم:

«فیل سیاه»: داستانی روان‌شناختی در مورد مردی ست که با «فیل‌ها»-ی خود روبرو می‌شود...

«اسپ‌های وحشی»: داستانی در مورد جستجوی بی‌پایان برای آرامش در میان هرج و مرج زندگیست...

«آسوخته»: دیدار غیرمنتظره‌ای است با داستایوفسکی...

«زوزه‌های خاموش»: روایتگر دوگانگی متضاد زندگیست: یک طرف محبت انسان‌ها به حیوانات و طرف دیگر خشونت و نفرت...

«رقص بادکنک‌ها»: از رنگ‌ها و احساسات می‌گوید، جایی که قهرمان داستان در مواجهه با مسائل دشوار زندگی به منظومه‌ای از بادکنک‌های رنگارنگ دعوت می‌شود...

«هواپیما»: خواننده را به سفری بی‌پایان در میان رازهای یک شهر در حال دگرگونی می‌برد...

«کفکوبی»: داستانی ست از قدرت، جاه‌طلبی و پژواک خطرناک تشویق در قلب سرزمینی باستانی...

«کلید»: سفر ذهنی یک نویسنده‌ی جوان است به اعماق دنیای نویسندگی و تراژدی تاریخ...

«شاهده»:دنیای تاریک و پر از رنج کودکان جنگ‌زده را نشان می‌دهد...

«پرتقال‌های امید»: نغمه‌ای از امید و تاب‌آوری در دنیایی ست که سایه‌ی جنگ بر سر مردم سنگینی می‌کند...

گفتنی‌ست اثار این شاعر تاجیک ﺩﺭ ﺗﺎﺟﻴﮑﺴﺘﺎﻥ، افغانستان، ایران، آمریکا، انگلستان، آلمان، اُزبکستان ﻭ مجلات و ﺳﺎﻣﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ و بی‌شمار فارسی‌زبان ﻧﺸﺮ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ. فردوس پیش از این که نویسنده باشد، غزلسرای موفقی است که قالب غزل را در خدمت تعیین اهداف اجتماعی قرار داده، در شعرش به دنبال صلح، دوستی، آزادی، خویشتن‌شناسی، پاسداشت فرهنگ و تاریخ کهن و موضوع‌های مربوط به اجتماع و هویّت است.

یاداور می‌شویم که فردوس اعظم تا کنون کتاب‌های زیر را منتشر کرده است:

«ابرهای آبی»، تاجیکستان، ۲۰۱۱ میلادی
«یک بغل غزل»، ایران، ۲۰۱۴ میلادی
«یک بغل غزل»، انگلستان، ۲۰۱۵ میلادی (بازنشر)
«آیین آیینه»، ایران، ۲۰۱۷ میلادی
«نوحه دارکوب»، ایران، ۲۰۲۰ میلادی
«زخم‌های شکفته»، افغانستان، ۲۰۲۲ میلادی
«دریا، غروب، نم نم باران»، ایران، ۲۰۲۲

لازم به ذکر است که مجموعه غزلهای اجتماعی او «زخم‌های شکفته» که سال ۲۰۲۲ در کابل توسط «گروه فرهنگی هم‌زبانان» نشر گشت، سال ۲۰۲۳ برنده‌ی جایزه‌ی «کلک زرین» شده بود. همچنین در سال ۲۰۲۳ اثر دیگر او با نام «دریا، غروب، نم نم باران» کتاب شایسته تقدیر «جایزه‌ی کتاب سال الوند» گردید.

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، به‌ویژه داستان‌های کوتاه می‌توانند «فیل سیاه» را با مراجعه به سامانه‌ی نشریات در سراسر ایران تهیه کنند.
***
سپاس بیکران از استاد #رضا_شال‌بافان، شاعر نامدار و مدیر ارجمند نشریات تخصصی ناهونته، که با مساعدت بی‌دریغشان «فیل سیاه» به چاپ رسید.

#فیل_سیاه
#نشر_ناهونته
#تهران

@Firdavsiazam
Forwarded from عکس نگار
کشتی شاه‎منصور وارد آب‎های ایران شد

«کشتی کاغذی»، داستان شیرین شاه‎منصور شاه‎میرزا، نویسنده‌ی تازه‎بیان تاجیک، ماجرای کشتی کاغذیِ در گِل نشسته‌ای است که در فیسبوک مورد استقبال صمیمی خوانندگان قرار گرفت. حالا این داستان عنوان کتابی شده که توسط نشر "خردگان" به دست خوانندگان ایرانی رسید. به این کتاب استاد نثر تاجیک عبدالحمید صمد، نویسنده‌ی مردمی تاجیکستان پیشگفتار نوشته است.
در این مقدّمه می‌خوانیم:

"داستان “باغ شفتالو”ی شاه‎منصور شاه‎میرزا خوشم آمده بود و آن را خوانندگان مجله‌ی ادبی“صدای‎شرق” و اهل نظر گرم‎وصمیمی پذیرفتند. هنر نگارندگی، انتخاب موضوع، جزئیات، تصویر حالت و درد و آرمان، اندیشه‌های باطنی، تلاش‎های قهرمان یا تمثال در این داستان بشارت می‌داد که به میدان نثر ما نویسنده‌ای تازه‎جو، زحمت‌پسند و تازه‎آفر گام نهاده. “باغ شفتالو”ی امیدبخش. بنده انتظار داشتم که از کاوش و پژوهش مؤلف “باغ شفتالو” دوباره چه قصّه و داستان‎هایی روی کاغذ می‌آیند و پیشنهاد خواننده‌ی معنی‌رس می‌شوند. و اینک چند نگاشته‌ی شاه‎منصور به دستم رسید. پس از مطالعه‌ی هر داستان، شادی و قناعتمندی دلم افزونتر می‌شد. داستان‌ها موضوع، خلق ‎و اطوار، درد و آرمان، تلاش و پیکار انسان را با گیرومان شدید در زمان پرتضاد در بر می‌گیرند. مؤلف در حل ‎و فصل بدیعی هر موضوع و کاوش بدیعی سرنوشت راه سبک نگارش را انتخاب نکرده، به قولی آسان و سرسری از مسئولیت آفریدن نگُریخته است. بلکه با صبر و برداشت هدفمندانه پیراهة مشکل‌گذر تازه‌نگاری را با سبک محکم و زبان رنگین و از حکمت و گویش‎های دلنشین مردمی غنی، مشاهده و خلاصه‌های جالب طی کرده است. نغز!"

کتاب فراگیر داستان‌های کشتی کاغذی، خرس کبود، دندان گرگ، گربه‌ی فارسی، ستاره‌های زیر خاک، درخت محکوم، خلته‌ی چکه، صحنِ مکتب، امانت و آثارخانه است.

سهیلا یوسفی، مدیر انتشارات خردگان کتاب را ویرایش و فرخنده، دختر نویسنده به هر داستان طبق مضمون آن نقّاشی آفریده است.

«کشتی کاغذی» با شمارگان 500 نسخه به بازار کتاب ایران آمد.

ماجرای جالبیست در کشتی کاغذی: نویسنده ایّامی که 10-12 سال دارد، همراه برادرش از کاغذ کشتی درست می‌کند و آن را درون جوی انداخته و هر دو شادی دارند. همین وقت عبدالله، دوست همسال نویسنده پیدا می‌شود و از او خواهش می‌کند برای رسانیدن خبر تولد دختر خواهرش به خانه‌ی خاله‌اش بروند. خاله از شنیدن خبر خوش به آنها شادیانة خوب می‌دهد و در بازگشت بچّه‌های محل آنها را لت‎وکوب می‌کنند...

پایان داستان تلخ است: دوست نویسنده خبر زاده شدن فرزندش را به او می‌رساند و هر دو بی‌تفاوتند و داستان‌نویس آن حس را این‎گونه به قلم می‌دهد:
«بادهای خشمگین مدرنیته، زندگی ماشینی، اضطراب‎های بیجا، حرص‎وآز و بی‌مهری کشتی کاغذی من و برادرم را که آن روزهای بی‌غم بچّگی ساخته بودیم و سنّت‎ها، شادی‎ها و سادگی‎ها را حمل می‌کرد، با خود بُرد و در گِل نشاند. دیگر کسی از آمدن نوزاد به این دنیا مانند خالة عبدالله‌ طبل شادی نمی‌زند و در شادی دیگری شریک نمی‌شود. به یادم زد که امسال جویبار پیش خانه‌امان آب نداشت و بچّه‌ها هم کشتی کاغذی درست نمی‌کردند. اگر جوی آب می‌داشت و بچّه‌ای کشتی می‌ساخت، خواهشش می‌کردم تخم مرغ‎ها را از وَلیه بگیرد و به اُستاقربان برساند.»

نشر «کشتی کاغذی» را به همه فارسی‎زبان شادباش می‌گوییم و آرزو داریم این کشتی به سرمنزل مراد نویسنده برسد!
Forwarded from 🎼🎤🎥✍🏻 کانال اصلی کافه هنرمندان🎭🎨🎙 (کانال مکتب هنری شادونه)
🌻
دلم گرفته، ولی هیچ کَس نمی‌داند،
که آید این دلِ غمبار را بخنداند

به کوچه می‌روم، اما تمامِ مردم را
نگاهِ غمزده‌ام دور می‌گریزاند

فروشِ قصه ی لبخند این طرف بالاست
رمانِ غربتِ من را کَسی نمی‌خواند

بغل گرفته خودم‌را و خانه می‌آیم
به خانه‌ای که همیشه مرا بترساند...

اتاقِ خلوتم اندازه ی دلم تنگ است
به یک قفس، نه، به یک گورخانه می‌ماند!

به سمتِ آینه ی لب‌پَریده می‌آیم
که شاید آینه من را به خود نمایاند!

ولی در آینه تصویرِ خود نمی‌بینم
که از من، آینه هم روی خود بگرداند!

اتاق، آینه، شب، بغض، ناگهان فریاد...
دلم گرفته، ولی هیچ کَس نمی‌داند.


✍️ استاد #فردوس_اعظم 👈 کافه هنرمندان

🎙 استاد #زمونه 👈 کافه هنرمندان

🎛 فاقد میکس مسترینگ
@Shadoneh_Chanel
🎥 📷 🎭 🎙 🎼 🎤 🎨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی عشق چار فصل خدا فصلِ مُردن است
اصلا دلیل گرمی روز آفتاب نیست


#فردوس_اعظم
@firdavsiazam
#قدکشی

حق که زیر پا شد استبداد قَد خواهد کشید
با سکوتت موجی از فریاد قد خواهد کشید
مرز‌ها وقتیکه می‌رویند جای راه‌ها
هر طرف بی‌شک حصار‌آباد قد خواهد کشید
بره‌ها چون پیشِ پای گرگ‌ها خَم می‌شوند
بی محابا سایه‌ی جلاد قد خواهد کشید
چون چراغِ روشنِ انصاف را پُف می‌کنیم
شب به پا می‌خیزد و بیداد قد خواهد کشید
خانه - خانه، کوچه - کوچه هی قفس‌ می‌کاشتیم
در دلِ این تورها صیاد قد خواهد کشید
واژه در بند و صدا محکوم و لبها دوخته
در شبی این‌گونه استعداد قد خواهد کشید؟

#فردوس_اعظم | #غزل #فارسی

@firdavsiazam
دیدی که زیر بار جهالت تلف شُدیم!
در باغِ روزگار ببین هرز-علف شدیم!

تاریخ شاهد است، دمی خوش نبوده‌ایم
یک عمر بی‌نصیب از عشق و شَعَف شدیم

مُردن در این دیار مگر رسمِ زندگیست؟
قربانیانِ مخمصه ناخلف شدیم!

ای باد‌های شوم کجا می‌بَریدَمان؟
گاه این طرف شدیم وَ گاه آن طرف شدیم!

شور و نشاط و خنده چرا کم‌نما شدند؟
ای زندگی، ببین چه قَدَر بی‌هدف شدیم!

این گونه زیستن بخدا حقّمان نبود
شرمنده‌ی «کرامت» و «عشق» و «شرف» شدیم

از قسمت، از زمانه، از این تلخ-زیستن
هم جان به لب شدیم وَ هم جان به کف شدیم

🖌#فردوس_اعظم

🎙#رضا_ماد

@firdavsiazam
@navayemastaneh
Telegram Center
Telegram Center
Канал