آمیخته با مهرت این قلب پر از رازم
من دشت جنونم را فرش قدمت سازم
بشکن تو سکوتم را با بشکن انگشتت
پرواز بده من را من عاشق پروازم
پایان که ندارد این
دریای پر از ماهی
پارو بزنیم با هم؟ من تشنهء آغازم
چای و غزلِ فاضل با شعر مشیریها
کوک است ببین دنیا با نغمهء این سازم
سُرخاند همه گلها از سرخی لبهایت
صوتم به لبت وصل است ای مستی و آوازم
ابیات به ابیاتم وصف سر مویت نیست
در دفتر شعرت من صد قافیه می بازم
.
#دریای_سکوت#فاضل_آزاد⚒ @afavoice