هرچه در تصویر خود بهتر نگاه انداختم
بیشتر آیینه را در اشتباه انداختم
زندگی تصویر بود، ای عمر، برگردان به من
سنگ هایی را که در مرداب و ماه انداختم
عشق با من نا برادر بود، چون عاقل شدم
یوسف خود را به دست خود به چاه انداختم
تا دل پرهیزگارم را ببینم توبه کار
با شعف خود را در آغوش گناه انداختم
سر برون آوردم از مرداب، رو بر آفتاب
چون
حباب از شوق آزادی کلاه انداختم
.
#فاضل_نظری #آن_ها #حباب@fazelnazarii