«هدف و کوشش این کانال، بیان و ترویج مفاهیمی است که در ایجاد خانوادهیی سالم و اسلامی یاری رساند و بس!»
کانالی مفیدبرای همه اقشاراساتید,معلمان, والدین.دانشجویان.روانشناسان وکارشناسان تربیتی۰/۰
التماس دعا... بارک الله فیکم
🔹ترجمه: ابو سعید خدری میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «بدترین جایگاه را نزد الله متعال در روز قیامت، مردی دارد که با همسرش همبستر میشود و همسرش نیز با او همبستر میشود. آنگاه رازش را پخش میکند» (آنچه را که میان آنها گذشته، به مردم میگوید).
🔹ترجمه: ابوهریره میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «هیچ مرد مؤمنی نسبت به زن مؤمنی (همسرش) دشمنی و کینه نورزد؛ زیرا اگر یک اخلاقش را نمیپسندد، اخلاق دیگرش را میپسندد».
📌(شاید زن، یک اخلاق نادرست داشته باشد؛ مرد باید به اخلاقهای خوبش هم نظر داشته باشد یعنی حتماً اخلاقهای خوبی هم دارد).
🔹ترجمه: انس میگوید: نبی اکرم ﷺ نه همسر داشت. پس هنگام تقسیم وقت، بعد از گذشتن نُه شب، نوبت همسر اولی میشد؛ لذا همهی همسران پیامبر اکرم ﷺ هر شب در خانهی همان زنی جمع میشدند که نوبت او بود. شبی، نبی اکرم ﷺ در خانهی عایشه رض بود. زینب هم آمده بود و آنجا حضور داشت. پیامبر اکرم ﷺ دستش را بهسوی زینب دراز کرد. عایشه گفت: این، زینب است. آنگاه رسول الله ﷺ دستش را جمع کرد. آندو (زینب و عایشه) با یکدیگر بگو مگو کردند تا جایی که نسبت به یکدیگر کلمات بدی بکار بردند. در این هنگام، وقت نماز فرا رسید و ابوبکر از آنجا میگذشت و با شنیدن صدای آنان گفت: یا رسول الله! برای نماز بیا و در دهان آنها خاک بریز. آنگاه رسول الله ﷺ برای نماز رفت. عایشه رض با خود گفت: هم اکنون، نبی اکرم ﷺ نمازش را تمام مینماید و ابوبکر مرا تنبیه میکند. بعد از تمام شدن نماز، ابوبکر نزد عایشه رض آمد و به تندی با او حرف زد و گفت: آیا اینگونه رفتار میکنی؟
🔹ترجمه: ابو سعید خدری میگوید: روز جنگ حنین، رسول الله ﷺ سپاهی بسوی اوطاس فرستاد. در آنجا، آنان با دشمن مواجه شدند و جنگیدند و بر آنان، پیروز شدند و تعدادی از آنها را اسیر نمودند. گویا تعدادی از یاران رسول الله ﷺ از همبستر شدن با آنها به خاطر شوهران مشرکی که آن زنان داشتند، احساس گناه کردند؛ لذا الله متعال در این باره این آیه را نازل فرمود: ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۡۖ﴾ [النساء: 24] «زنان شوهردار بر شما حرام هستند مگر زنانی را که شما (اسیر کردید و) مالک آنها شدید». یعنی این زنان، بعد از سپری شدن عدت، برای شما حلال هستند؛ زیرا عقد آنها با شوهران مشرکشان باطل میشود. نووی ┉┅━❀❁✿❃✿❁❀━┅┉
🔹ترجمه: ابودرداء میگوید: یک مرد، زنی باردار را (که اسیر شده بود) به دروازهی فسطاط آورد. نبی اکرم ﷺ فرمود: «شاید آن مرد میخواهد با او همبستر شود»؟ صحابه گفتند: بلی. رسول الله ﷺ فرمود: «تصمیم گرفتم او را چنان نفرینی کنم که با وی وارد قبرش شود. چگونه او را وارث قرار میدهد در حالی که این کار، برایش جایز نیست. و چگونه او را (به عنوان برده) بکار میگیرد در حالی که این کار برایش جایز نیست».
🗒(صورت مسئله اینگونه است که در صورت نزدیکی کردن با این زن، این شبهه پیش میآید که فرزند از آن همین مرد باشد و در این صورت از او ارث میبرد در حالی که در اصل، این فرزند از آنِ شوهر زن است که در این صورت، از این مرد، ارث نمیبرد.و اگر فرزند از آنِ شوهر آن زن باشد در این صورت، برده محسوب میشود و از او کار گرفته میشود در حالی که شاید در اصل، این فرزند از آنِ همین مرد باشد که در این صورت، کار گرفتن او جایز نیست؛ زیرا آزاد، محسوب میشود). شرح نووی بر صحیح مسلم با اندکی تصرف
🔹ترجمه: جذامه دختر وهب اسدی؛ خواهر عکاشه؛ میگوید: با گروهی نزد رسول الله ﷺ شرفیاب شدم در حالی که پیامبر اکرم ﷺ میفرمود: «خواستم از همبستر شدن با زنان شیرده، جلوگیری کنم؛ اما متوجه شدم که اهل روم و فارس در دوران بارداری، بچههایشان را شیر میدهند و این کار به فرزندانشان، هیچ ضرری نمیرساند». سپس از رسول الله ﷺ دربارهی جلوگیری طبیعی پرسیدند. فرمود: «این کار، زنده به گور کردن پنهان است». (با زنده به گور کردن، شباهت دارد). (علما طبق احادیث دیگر، جلوگیری طبیعی را به سبب عذر، جایز دانستهاند و برخی بدون عذر، مکروه دانستهاند). شرح نووی
🔹ترجمه: جابر بن عبدالله میگوید: مردی از نبی اکرم ﷺ پرسید و گفت: من کنیزی دارم و بطور طبیعی، جلوگیری میکنم. رسول الله ﷺ فرمود: «چیزی را که الله متعال بخواهد، این کار شما جلویش را نمیگیرد». راوی میگوید: آن مرد، پس از مدتی آمد و گفت: یا رسول الله! کنیزی را که در مورد او با شما صحبت کردم، باردار شد. رسول الله ﷺ فرمود: «من بنده و فرستادهی الله هستم». (سخنانم حقاند).
🔹ترجمه: ابو سعید خدری میگوید: نزد نبی اکرم ﷺ از جلوگیری طبیعی، سخن به میان آمد. رسول الله ﷺ فرمود: «آن چیست»؟ صحابه عرض کردند: یک مرد، همسری دارد که بچهاش را شیر میدهد. این مرد، با همسرش، همبستر میشود اما نمیخواهد که همسرش، باردار شود. همچنین مردی دیگر، کنیزی دارد؛ با او همبستر میشود اما نمیخواهد که این کنیز از او باردار گردد (به همین خاطر، بطور طبیعی، جلوگیری مینماید). رسول اکرم ﷺ فرمود: «عدم جلوگیری برای شما ضرری ندارد؛ زیرا همه چیز با تقدیر الهی است». 🔺ابن عون میگوید: این حدیث را برای حسن بیان کردم. وی گفت: به الله سوگند، گویا این جمله، نوعی منع بشمار میرود.
🔹ترجمه: ابو سعید خدری میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «بدترین جایگاه را نزد الله متعال در روز قیامت، مردی دارد که با همسرش همبستر میشود و همسرش نیز با او همبستر میشود. آنگاه رازش را پخش میکند» (آنچه را که میان آنها گذشته، به مردم میگوید).
🔹ترجمه: ابوهریره میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «هر گاه، مرد همسرش را به رختخواب فرا خواند و زن، امتناع ورزد و شوهرش، شب را با خشم بر او سپری نماید، فرشتگان تا صبح، آن زن را لعنت میکنند».
🔹ترجمه: ابن عباس میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «اگر شخص، هنگام همبستر شدن با همسرش بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ اللّٰهُمَّ جَنِّبْنَا الشَّیْطَانَ وَجَنِّبْ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنَا»؛ اگر از آن همبستری فرزندی بوجود آید، شیطان هرگز به او ضرری نمیرساند».
🔺ترجمهی دعا: بنام الله، الهی! شیطان را از ما و از آنچه به ما عنایت میکنی، دور نگهدار.
🔹ترجمه: ابوهریره میگوید: رسول الله ﷺ فرمود: «هرگاه، یکی از شما دعوت شد، باید دعوت را بپذیرد؛ البته اگر روزه داشت، دعا کند و اگر روزه نبود، غذا بخورد».
🔹ترجمه: از نافع روایت است که ابن عمر میگفت: نبی اکرم ﷺ فرمود: «هر گاه، یکی از شما برادر مسلمانش را دعوت نمود، او باید دعوتش را بپذیرد؛ فرق نمیکند که این دعوت، برای عروسی یا چیزی مانند آن باشد».
🔹ترجمه: از نافع روایت است که ابن عمر میگفت: نبی اکرم ﷺ فرمود: «هر گاه، یکی از شما برادر مسلمانش را دعوت نمود، او باید دعوتش را بپذیرد؛ فرق نمیکند که این دعوت، برای عروسی یا چیزی مانند آن باشد».
🔹ترجمه: انس بن مالک میگوید: رسول الله ﷺ ازدواج نمود و همسرش را به خانهی خود برد. مادرم ام سلیم حلوایی درست کرد و آنرا در یک ظرف آب خوری گذاشت و گفت: ای انس! این را خدمت رسول الله ﷺ ببر و بگو: مادرم این حلوا را خدمت شما فرستاد و گفت: سلام مرا به پیامبر اکرم ﷺ برسان و بگو: یا رسول الله! این، قابل شما را ندارد. انس میگوید: من حلوا را برای رسول الله ﷺ بردم و گفتم: مادرم شما را سلام رسانید و گفت: یا رسول الله! این، قابل شما را ندارد. رسول الله ﷺ فرمود: «بگذار». و افزود: «برو فلانی، فلانی و فلانی و هر کس را که دیدی، دعوت کن» و تعدادی را نیز نام برد. انس میگوید: من کسانی را که رسول الله ﷺ نام برد و کسانی را که دیدم، دعوت کردم. راوی میگوید: از انس پرسیدم: تعداد آنها چند نفر بود؟ گفت: حدود سیصد نفر. انس میگوید: آنگاه رسول الله ﷺ به من فرمود: «حلوا را بیاور». گفتنی است که تعداد زیادی جمع شدند تا جایی که سایبان مسجد و حجرهی پیامبر اکرم ﷺ پر شد. رسول الله ﷺ فرمود: «هر ده نفر، دور هم حلقه بزنند و هر کس از جلوی خودش بخورد». پس همگی خوردند و سیر شدند بدین گونه که گروهی بیرون میرفتند و گروهی دیگر، وارد میشدند تا جایی که همه سیر شدند.
ترجمه: عایشه رض میگوید: رسول الله ﷺ در ماه شوال مرا نکاح نمود و در ماه شوال مرا به خانهی خود برد؛ کدام یک از همسران رسول الله ﷺ نزد آنحضرت ﷺ جایگاهی بهتر از جایگاه من داشت؟ راوی از عایشه رض میگوید: همچنین عایشه رض مستحب میدانست که زنان فامیلش را در ماه شوال به خانهی شوهر بفرستد.
🔹ترجمه: عایشه رض میگوید: من نسبت به زنانی که خود را به رسول الله ﷺ هبه میکردند، به غیرت میآمدم و میگفتم: چگونه یک زن، خودش را هبه میکند؟ پس هنگامیکه الله متعال این آیه را نازل فرمود: ﴿تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ﴾ [الأحزاب: 51] یعنی هر کدام را که خواستی، از او دوری کن. و هر کدام را که خواستی، نزد خود، جای بده. و اگر یکی از آنها را که از او دوری کردهای، انتخاب نمایی، گناهی بر تو نیست. گفتم: میبینم که پروردگارت برای برآورده ساختن خواستههایت میشتابد.
🔹ترجمه: سهل بن سعد ساعدی میگوید: زنی نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: یا رسول الله! آمدهام تا خود را به تو ببخشم. رسول الله ﷺ سرش را بلند کرد و سرتاپایش را خوب نگاه کرد؛ آنگاه، سرش را پایین انداخت. آن زن، وقتی دید که رسول الله ﷺ در مورد او تصمیمینگرفت، همانجا نشست. در این اثنا، مردی از میان صحابه برخاست و گفت: یا رسول الله! اگر شما به وی نیاز ندارید، او را به نکاح من در آورید. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «آیا چیزی هم داری»؟ گفت: نه، سوگند به الله یا رسول الله. فرمود: «نزد خانوادهات برو آیا چیزی پیدا میکنی»؟ آن مرد رفت و پس از بازگشت، گفت: نه، سوگند به الله که هیچ چیز پیدا نکردم. رسول الله ﷺ فرمود: «نگاه کن، اگر چه انگشتری آهنی باشد». آن مرد رفت و پس از بازگشت، گفت: نه، سوگند به الله که هیچ چیز حتی انگشتر آهنی هم پیدا نکردم؛ البته این ازارم، وجود دارد که میتوانم نصفش را به او بدهم. سهل میگوید: آن مرد، ردایی هم نداشت. لذا رسول الله ﷺ فرمود: «ازارت چه میشود؟ اگر تو آنرا بپوشی، چیزی برای او باقی نمیماند و اگر او آنرا بپوشد، چیزی برای تو باقی نخواهد ماند». آنگاه آن مرد، همانجا نشست. و بعد از مدتی طولانی، برخاست و رفت. در این هنگام، نبی اکرم صلي الله عليه وسلم او را دید و دستور داد تا صدایش بزنند. هنگامیکه آمد، خطاب به او فرمود: «چقدر قرآن یاد داری»؟ گفت: فلان و فلان سوره را یاد دارم و چند سوره را برشمرد. رسول اکرم ﷺ خطاب به آن مرد فرمود: «آیا این سورهها را خوب حفظ داری»؟ گفت: بلی. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «او را در مقابل قرآنی که یاد داری، به نکاح تو در آوردم».
🔹ترجمه: انس بن مالک میگوید: نبی اکرم ﷺ عبدالرحمن بن عوف را دید که آثار زعفران و خوشبویی بر لباسش، وجود داشت. فرمود: «این چیست»؟ عبدالرحمن گفت: یا رسول الله! من با زنی ازدواج نمودم و پنج درهم طلا به او مهریه دادم. پیامبر اکرم ﷺ فرمود: «الله متعال او را برایت مبارک گرداند؛ ولیمه بده اگر چه یک گوسفند باشد».
┉┅━❀❁✿❃✿❁❀━┅┉ کانال بنیان خانواده و تربیت اسلامی oin➦❣@fashionpanahi45