#سیرت_همسران_پیامبر ﷺ
#قسمت_هشتمعايشه رض الله عنها
🌸🍃«سه شب تو را در خواب ديدم كه ملائکه تو را در حالي كه در پارچه اي
#ابريشمي پيچانده شده بودي، نزد من مي آورد، من پارچه را از چهره ات برداشتم ديدم كه تو هستي، وگفتم: اگر از جانب خدا است اين كار انجام خواهد گرفت»
(پيامبر صلي الله عليه وسلم به عايشه).
ازدواج آسماني
خوابي كه پيامبر صلي الله عليه وسلم در آن
#عايشه را ديده بود وشب دوم نيز دوباره آن خواب را ديد در آنصدايي شنيد كه كسي به او گفت: اي پيامبر خدا! اين زن
#غمهاي تو را كاهش مي دهد وجانشين خوبي براي
#خديجه خواهد بود.
پيامبر صلي الله عليه وسلم تعجب كرد كه در سه شب پي در پي چنين خواب مي بيند! بنابراين فرمود: اگر اين خواب از
#جانب خداوند باشد خداوند آن را به انجام خواهد رساند.
و آنچه بيشتر، پيامبر صلي الله عليه وسلم را به تعجب و
#حيرت وا مي داشت اين بود كه:
#عايشه دختر ابوبكر هنوز كم سن وسال بود، چگونه مي توان با دختر بچه اي در اين سن وسال ازدواج كرد؟! وچگونه اين
#دختر_بچه كوچولو مي تواند جاي خالي خديجه را پر كند؟
پيامبر صلي الله عليه وسلم
#طبق عادت هميشگي همواره به خانه دوست خود ابوبكر رضي الله عنه رفت وآمد مي كرد، عايشه بزرگ شده بود، بعد از وفات
#خديجه،
#خوله دختر حكيم زن عثمان بن مظعون نزد پيامبر صلي الله عليه وسلم آمد و به او پيشنهاد كرد تا با
#سوده و
#عايشه ازدواج نمايد، پيامبر صلي الله عليه وسلم به خوله فرمود:
(نزد آنها برو ودر مورد ازدواج با من سخن بگو)
پيامبر صلي الله عليه وسلم با
#سوده ازدواج كرد ودر همان وقت خوله به خانه ابوبكر صديق رضي الله عنه نزد همسر ابوبكر، (ام رومان) دختر عامر رفت.
#ام_رومان زني بود كه پيامبر در مورد او فرمود:
هر كسي دوست دارد كه به يكي از
#حورهاي_بهشت نگاه كند به ام رومان نگاه كند
خوله گفت: آيا مي داني كه خداوند چه خير وبركتي بر شما نازل كرده است؟ ام رومان با خوشحالي پرسيد آن خير وبركت چيست؟ خوله گفت: مرا پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم فرستاده تا
#عايشه را براي او خواستگاري كنم....
ام رومان گفت: منتظر باش تا ابوبكر بيايد.
ابوبكر آمد وخوله به او گفت: خداوند خير وبركت بزرگي به شما عنايت فرموده است! ابوبكر پرسيد چه خيروبركتي؟ خوله گفت: مرا پيامبر صلي الله عليه وسلم براي خواستگاري
#عايشه فرستاده است. ابوبكر گفت: عايشه
#برادرزاده آن حضرت به حساب مي رود، آيا مناسب است كه او با برادرزاده اش ازدواج كند؟
رسول اكرم صلي الله عليه وسلم وقتي گفته ابوبكر را از زبان خوله شنيد گفت: برگرد و به ابوبكر بگو تو برادر
#اسلامي و
#ديني من هستي وايرادي ندارد كه من با دختر تو ازدواج كنم.
وقتي خوله نزد ابوبكر بازگشت و به اوخبر داد كه اين ازدواج ممنوعيت واشكالي ندارد. ابوبكر به خوله گفت: منتظر باش تا برگردم. وقتي ابوبكر خانه را ترك كرد، ام رومان به خوله گفت:
عايشه نامزد
#جبير فرزند مطعم بن عدي است وابوبكر تاكنون هيچ وعده اي از وعده هايش را خلاف نكرده است و مطعم وفرزند او از مشركين بودند،
هنگامي كه ابوبكر نزد آنها رفت و آنها را از خواستگاري
#عايشه مطلع كرد، مادر
جبير به مطعم گفت: اگر فرزند مان با دختر ابوبكر ازدواج كند از دين قريش بر ميگردد وممكن است
#دين_محمد صلي الله عليه وسلم را كه دوست ابوبكر است بپذيرد بنابر اين نبايد فرزند مان با دختر ابوبكر ازدواج كند.
ابوبكر از وعده اش آزاد شد چون او هرگز دخترش را به عقد فرد
#مشركي در نمي آورد، ابوبكر به خانه برگشت و با ازدواج پيامبر صلي الله عليه وسلم با عايشه موافقت كرد....
#ادامه_دارد_ان_شاء_اللهبنیان خانواده و تربیت اسلامی
@fashionpanahi45