هر زمانی که فرو میبارد از حد بیش ریشه در من میدواند پرسشی پیگیر، با تشویش: رنگ این شبهای وحشت را تواند شست آیا از دل یاران؟
چشمها و چشمهها خشکاند. روشنیها محو در تاریکی دلتنگ، همچنان که نامها در ننگ! هرچه پیرامون ما رنگ تباهی شد. آه، باران، ای امیدِ جان ِ بیداران! بر پلیدیها _که ما عمریست در گرداب آن غرقیم_ آیا، چیره خواهی شد؟ #فریدون_مشیری