🔴 #کاسه و
#کاسهلیسی...
❗️#فریننیوز 🆔 @farinnews✍ دکتر
#عبدالرضا_شهبازی، روزنامهنگار در یادداشتی نوشت:
🔸کاسه در ادبیات فولکلور ما کاربرد زیادی دارد. مثلِ دستشان در یک
کاسه بود یا حرکت قشنگِ «کاسمسا» شاید این دو در ظاهر شبیه هم باشند، ولی در محتوا دو مقولهی جدا از هم هستند.
🔸یادش بهخیر در قدیمهای نهچندان دور که گاهی یک حرکت قشنگ آنقدر کم میشود و نایاب مثل همین فرهنگ کاسمسا که مردم از غذایی که درست میکردند برای همسایه دیوار به دیوار خود میفرستاند و چقدر لذت بخش بود برای همسایه! دور میشویم آنقدر دور که گاهی از یادمان میرود.
🔸یادش بهخیر جعفر نامی بود که در محلهی ما تعویض روغنی داشت. چند مغازه بالاتر از او هم تعویض روغنی اُستاد مراد بود. این دو همیشه با هم دعوا داشتند برای اینکه آنروزها شرکتهای خودروسازی این همه ارابهی مرگ تولید نکرده بودند.
🔸بازار کساد بود و مشتری کم. جعفر آنروزها گویی در زمانِ سربازیاش عاشقِ دختری میشود و نام خودش را جعفر سرسپرده میگذارد. هنگام ظهر که میشد، همهی دشمنیها را با استاد مراد کنار میگذاشت و او را به سفرهی کوچکش که معمولاً دیزی خوشطعمی بود که خودش در همان مغازه کوچک درست کرده بود، دعوت میکرد.
🔸این حرف را گفتم تا حساب دوستی و دشمنی را کنار بگذارم. میخواستم بگویم دشمنی بود، اما جوانمردی و معرفت هم پشتبندش بود.
🔸اما اینروزها که دیگر نه از جعفر سرسپردههای عاشق خبری هست و نه استاد مرادهای با وفا به دوستی؛ جامعه پرشده از
کاسه بهدستانی که قرار است دستشان در یک
کاسه باشد، اما نه در بخشش مالِ خود، بلکه در به یغما بردنِ مالِ مردم.
🔸روزانه دستهای در یک
کاسه میبینیم که گاهی به
کاسهی هم رحم نمیکنند و با شیوهی
کاسهلیسی پیش میروند تا خود
کاسه را یکجا ببلعند.
🔸پس باید اول مواظب
کاسهلیسها بود، چراکه همین
کاسهلیسها هستند که تبدیل میشوند به افرادی که
کاسه را هم میخورند. نمونهاش هم که زیاد «ب.ز»، «م.خ»، «د.ل» و... که اگر همینطور پیش برویم هیچ حرفی از حروف زیبای الفبای فارسی در امان نخواهد بود!
https://t.me/joinchat/AAAAADy_6ehyd92quOfmFw