🔹احمد زیدآبادی نوشت: 🔸دیروز وزش بادی تند، هوای تهران را پاک و دلپذیر کرده بود. به اتفاق فرزندم راهی دارآباد شدیم، البته نه برای گردش و تفرج در دامنههای شمال شرقی تهران، بلکه برای دیدار با سیدمحمد خاتمی. 🔸آقای خاتمی از اعلام کنارهگیریام از سیاست دلنگران شده بود و میخواست دلیلش را بداند. دو ساعتی باهم در اینباره گپ زدیم. 🔸من برای آقای خاتمی بهعنوان یک روحانی خوشفکر و فرهنگی و مداراجو همیشه احترامی عمیق قائل بودهام، گرچه نیش قلمم علیه برخی جنبههای سیاسی او معمولاً تیز بوده است. 🔸جالب اینکه آقای خاتمی هم گفت که چند ماه پیش درصدد انجام همان کاری بوده که من انجام دادهام، یعنی اعلام کنارهگیری از سیاستِ روزمره و دلمشغولی به کارهای نظری و فکری و فرهنگی، اما تحولات ماههای اخیر وی را از این کار بازداشته است. 🔸به او گفتم برخلاف ظاهر اوضاع، یکی از احتمالات آینده، اقبالِ دوباره جامعه به اوست. خندید و گفت؛ دیگه از من گذشته است! گفتم؛ گردش روزگار، اما غریب است.