🔷 ایمان بد و خودفریبی، یا پافشاری و ایستادگی بیهوده!
🔶 یکی از ایرادهایی که به مفهوم سارتر از «ایمان بد» گرفتهاند این است که او میان «پافشاری» و «ایستادگی» بر سر چیزی با «ایمان بد» فرقی نمیگذارد یا معیاری به دست نمیدهد که کجا باید بر سر چیزی ایستاد و اصرار کرد یا کجا باید دست از خودفریبی کشید و کار را رها کرد. بهطور نمونه، اگر کسی به کاری دست زد که سودی برایش نداشت آیا باید تا آخر خط برود یا دست بردارد و راهش را عوض کند؟
«ایمان بد» اندیشیدن را تباه میکند و آن را بیفایده میسازد چون شخص تجربههای خود را به آزمون نمیگذارد و عقاید خود را نمیسنجد و تغییر نمیدهد. او دل در گرو پنداری بسته است که با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. «ایمان بد» ندیدن واقعیتها و حقیقت دانستن باورهاست. بیماری که به پزشکی مراجعه میکند و درمان نمیشود باید پزشک خود را عوض کند یا به پزشکان متعدد مراجعه کند تا مطمئن شود که آیا تشخیص او درست بوده است یا دیگران. ما نمیتوانیم به پزشک «ایمان» داشت باشیم و تعویض او را «خیانت» و «بیوفایی» بدانیم. و اصرار بر درمان او را «ایمان» و «وفا» و «ایستادگی» و «صبر» و «مقاومت» تفسیر کنیم و بنامیم. «سیاست» نیز از این قاعده مستثنا نیست. به همین دلیل دموکراسی مطلوب است، چون در آن امکان تغییر و تصحیح اشتباه هست. کسی که در چاه افتاده است باید از نردبان استفاده کند و بالا بیاید، و چشم خود را باز کند تا آن را ببیند، نه اینکه کورمال کورمال ته چاه دست و پا بزند. کسی که میخواهد با دیگران مسابقه بدهد باید از قواعد مسابقه پیروی کند و نه اینکه خلاف جهت دیگران بدود و با خودش مسابقه بدهد. ایمان به معنای حماقت نیست، ایمان خود باید دلیل داشته باشد. و آنگاه که لازم شد تغییر کند. ابراهیم (ع) برای رسیدن به خدای نادیدنی «لااحب الآفلین» گفت. یعنی، آزمود دیگر چیزهایی را که به نام خدا میپرستیدند. اگر کسی خواهان بقاست، بدون تغییر بقایی در کار نیست.
#بقا
#ایمان
#سارتر
م. سعید ح. کاشانی
@fallosafah