🔴 دیگر روی ما حساب نکن!
....
....
🔶 پیرمرد لاغر با لباسی ژولیده
و لهجه ای دهاتی که خاص مستضعفین است، چشم در چشم وزیر فربه پایتخت نشین، بی ترس
و بی حساب آوردن مقام
و منصب
و کت
و شلوار
و ریش آنکارد شده اش، او را فارغ از لابی های کثیف بهارستانی، استیضاح می کند.
🔶 شعر معترض
و هجو او، در مقابل سال ها مدح
و تایید رانتی که به نتیجه مدیریت ده ها ساله کشور اشاره می کند، زبانه می کشد که «همه آفاق پر از فتنه
و شر می بینم .... پسران را همه بدخواه پدر می بینم » اما نرسیده به بیت «پند حافظ بشو خواجه برو نیکی کن» دست بر شانه کسی که انگار نماینده حاکمیت است می زند
و می گوید: "خودتان می دانید
و مملکتتان"!
🔶 و این قید ملکی «تان» چه عصیانگر واژه ای است. یعنی مملکت برای شماست
و ما پاپتی ها، دهاتی ها،
و پشت کوهی ها در آن هیچ سهمی نداریم.
و وقتی وزیر با جلال
و جبروت را در کمال بی توجهی
و کم محلی ترک می کند، به مثابه این است که «دیگر روی ما حساب نکن»
و این سنگین ترین جمله ای است که هر حکومتی باید از آن بیمناک شود. جدا شدن توده های مردم
و مستضعف از او.
🔶 این صحنه کوتاه شاید شورانگیز ترین پرده ای بوده که در مقام اعتراض به وضع موجود در تمام عمرم دیده ام. رو در رویی عینی به مثابه
#جنگ_فقر_و_غنا.
جنگ سیلی خورده های تاریخ تلخ
و حاکمان بی خیر
و بی درد.
https://t.me/maktubat/7469🔶 نبردی که اگر رسانه ملی
و نفتی، فردا سراغ پیرمرد(مثل همان کاری که برای وزیر سرمایه دار بهداشت کرد) برود، بلکه بتواند با عصای طلایی ماله کشی
و با به پا کردن نبرد دروغین اخلاق در برابر عدالت، صدای او را منحرف نماید، به این آسانی ها موفق نخواهد شد.
#سلمان_کدیور .....
.....
@Falaakhon