فقط ظهور

#توسل_به_امام_زمان
Канал
Логотип телеграм канала فقط ظهور
@faghat_ZohOrПродвигать
1,06 тыс.
подписчиков
1,23 тыс.
фото
1,03 тыс.
видео
485
ссылок
اللَّھُـمَ‌عجِّـلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْـفَـرَج..✨🤲🏻 @Faghat_zohor313 لینک گروه طرح ذبح گوسفند @Faghat_zohor595
#توسل_به_امام_زمان

حاج ابوالحسن شریفی می‌گوید: در زمانی که رژیم شاهنشاهی حاکم بود، به خاطر مخالفت‌های ما با اعمال رژیم جمعی از دوستان زندانی و بعضی اعدامی و جمعی هم فراری بودند. اینجانب به مسجد جمکران پناه آورده و از آقا امام زمان خواستم که واسطه شوند تا خدا مرا از این مهلکه نجات دهد.
💫
شبی در خواب دیدم در بیابانی سرگردانم و نمی‌دانم از کجا بروم. چون اطرافم را ماموران گرفته‌اند. در همان حال متوجه شدم که جوانی خوش سیما و نورانی در مقابلم قرار دارد و پرسید: چرا سرگردانی؟ گفتم: ماموران ساواک در تعقیبم هستند و می‌خواهند مرا دستگیر کنند. آن جوان نورانی فرمودند: وحشت نداشته باش! ذکری را که به شما یاد می‌دهم بگویید تا نجات پیدا کنید. خوشحال شدم و پرسیدم چه بگویم؟ فرمود بگو: «یا محمد و یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان درکنی و لاتُهلِکنی» پرسیدم خاصیت آن چیست؟ فرمود با گفتن این ذکر از دست این‌ها نجات پیدا می‌کنی.
💫
من دیگر آقا را ندیدم و در فکر بودم که این آقا از کجا آمد و چگونه سریع غایب شدند! لحظه‌ای گذشت، دیدم شخص قوی و نیرومندی در مقابلم قرار گرفت و گفت: چرا پریشانی؟ همان مطلب را به ایشان گفتم و اضافه کردم که  «الان جوان باصفایی آمدند و به من این ذکر را تعلیم دادند.  من هم منزل را می‌دانم ولی مامورهای اطراف نمی‌گذارند.» بیلی به دست داشتند به من فرمودند با این بیل به اطراف خود به طرف ماموران دور بزن و بعد فرمود به زمین بزن بیل را به زمین زدم یک وقت متوجه شدم همه ماموران اسلحه را انداخته و پا به فرار گذاشتند.
💫
به آن آقا گفتم این ذکر عجب اثری داشت! فرمود: آری به این مطالب کاری نداشته باش. بیل را به دوش خود گرفته فرمود برویم تا من شما را به منزل برسانم. چند قدمی که برداشتم متوجه شدم به تهران خیابان بوذر جمهری کوچه حکیم که منزل ما آن وقت آنجا بود رسیدیم. به اتفاق ایشان طرف منزل آمدیم. از ایشان خواستم که به منزل بیایند. فرمودند: ماموریتی دارم که باید به دنبال آن بروم. بدون اینکه زنگ بزنند در باز شد و من وارد منزل شدم و از خواب بیدار شدم. به شخص معبّری مواجه و موضوع را در میان گذاشتم. ایشان فرمود: حکم دستگیری شما صادر شده و باید مخفی بمانید. من هم به مسجد جمکران پناه آورده و مدتی اینجا ماندم مأمورانی که در تعقیب من بودند مأیوس شده و منصرف گشتند و من با خاطر جمعی برگشتم و از این مهلکه به برکت آقا امام زمان و ذکر مخصوصی که در هیچ کتابی ندیده بودم نجات پیدا کردم.

📗شیفتگان حضرت مهدی، ج ٢، ص ٨۶
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام

@faghat_zohor
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🔀 بفرست برای اون که لازمش داره...
.

#تلنگر مهدوی
#توسل به امام زمان
@Faghat_zohor
#توسل_به_امام_زمان ارواحنافداه

🔶مرحوم آیت الله حاج عبدالله رفیعی بسیار مقید به صله رحم بودند و تا آنجایی که برایشان مقدور بود به بستگانشان سر می زدند. ایشان پسر برادری به نام حاج آقا رحیم داشتند که در تهران ساکن بود. معظم‌له از علویجه اصفهان حرکت کرد و به تهران برای صله رحم پسر برادرشان می‌روند. نزدیک غروب به شهر تهران می‌رسند. ایشان آدرس را گم می‌کنند، قدری جستجو می‌کنند، ولی به علت کهولت سن خسته می شوند. صدای اذان مغرب را می شنوند.
برای ادای نماز اول وقت راهی مسجد میشوند. بعد از نماز متحیر بودند که در شب و شهر به این بزرگی کجا بروند! مشغول به این ذکر می شوند «المستغاث بک یا صاحب الزمان» از مسجد خارج شده و کنار در می‌ایستند که می بینند پسر برادرشان آمدند.

🔶دنبال جریان را از زبان آقا رحیم نقل کردند که: وقتی با حاج آقا نزدیک شدم و سلام کردم با حالت تعجب از من سوال کردند: چگونه مرا پیدا کردی؟! گفتم آن کسی که شما فرستاده بودید به من خبر داد که شما اینجا هستید!
گفت: من کسی را نفرستادم! آن شخص خودشان را معرفی کرد؟
گفتم: من در منزل بودم که صدای زنگ آیفون بلند شد، گوشی را برداشتم. شخصی گفت: عموی شما حاج آقا سید عبدالله رفیعی به تهران آمده و گم شده است و حالا در فلان خیابان کنار مسجد ایستاده‌اند، بروید که ایشان منتظر شما هستند!!! حاج آقا با صدای لرزان گفتند: من متوسل به امام زمان شده بودم.

قدر این امام مهربان را بدانیم. ❤️
@faghat_zohor