ای دختر آزادهٔ خراسان دلیر،
تو روشنیِ فردا و امیدِ مسیر.
گرچه به زنجیرت کشیدند جفا،
با همّت خود بشکن این ماجرا
بر تو ستم کردند، کتابت ربودند،
آزادیات از یاد، به ظلم آلودند
دیوار کشیدند به دورت بسی
اما نتوانند بگیرند کسی
رویاهایت اما چو خورشید پُر نور
خواهد درخشید در این ظلمتِ دور
هر قطرهٔ اشکت، درختی شود
کاین باغِ خاموش، بهشتی شود
طالب، که جهالت سرشتش بود
راهی جز ظلم و خفّت نداشت و نمود
اما تو برخیز و پرواز نما
دانش بجوی و سرافراز نما
قلم، تیر تو باشد، کتابت سپر
صدای تو چون رعد، شکافد سحر
با علم و یقین راه بگشای باز
آیندهٔ روشن، به دستانت ساز
ای دختر خراسان، امیدی بزرگ
در قلبِ تو جاری، شراری سترگ
این ظلم نپاید، تو آزاد شو
چون کوه، استوار و چو فریاد شو!
شعر : احمد حمیدی
پنج شنبه ۱۴۰۳/۹/۱۵
https://t.center/f_ahmed_hamidi