دلنوشته ای برای هم سنگر و رفیق عزیزم
فرمانده فواد مبارز یکتن از افسران قطعه خاص نیروهای ویژه پیشین جمهوری اسلامی افغانستان
فواد مبارز، دلیرمردی از دیار افغانستان و هرات، که در میادین نبرد، شجاعت و فداکاریاش را به نمایش گذاشت. گلولهای که نزدیک به قلبش نشسته، نه تنها جسمش را آزرده کرده، بلکه روحش را نیز در تب و تاب سرگشتگی رها کرده است. او که روزی با افتخار برای سرزمینش جنگید، حالا در دیار مهاجرت، با یادهایی از وطن و همرزمانش، در جستجوی آرامش و هویت گام برمیدارد
فواد، تو نماد امیدی هستی که در دل تاریکیها میدرخشد. خستگی و سرگردانیات را در آغوش بکش، زیرا هر زخم تو داستانی از شجاعت و ایستادگی است. در این سرزمین غریب، هر قدمت گامهایی است به سوی آیندهای روشنتر بدان که هرچند فراموش شدهای، اما یاد تو در دل کسانی که آزادی را میخواهند زنده است
بگذار این دردها به تو نیرویی تازه ببخشند؛ نیرویی برای ادامه دادن، برای ساختن دوباره و برای یافتن جایی که در آن بتوانی با افتخار زندگی کنی تو هنوز مبارزی، فواد، و مبارز هرگز تسلیم نمیشود
احمد حمیدی ۱۴۰۳/۸/۱۲
https://t.center/f_ahmed_hamidi