Смотреть в Telegram
علت هوش بالای کلاغ‌ها! اهمیت بازی‌های گروهی در کودکان قبل از پرداختن به علت هوش بالای کلاغ‌ها که یافته‌های آن در نشریه‌ی پرنده‌شناسی منتشر شده، نگاهی بیاندازیم به فرضیه‌‌ای درباره‌ی تکامل هوشمندی در انسان که به فرضیه‌ی «هوش اجتماعی» و گاه «مغز اجتماعی» موسوم است. مطابق این فرضیه علت هوشمند شدن انسان‌ها در بدو امر نه افزایش توانایی برای حل مسائل فیزیکی در محیط‌زیست، بلکه پردازش روابط میان اعضای گروه، و همچنین تحلیل و عرضه‌ی راه‌حل‌هایی برای مسائلی که در حوزه‌ی میان‌فردی و اجتماعی مطرح بوده است. این فرضیه دسته‌ی بزرگی از داده‌های تجربی را توضیح می‌دهد. مثلاً وقتی در آزمایشی کودکان ۲ تا ۳ ساله را با شامپانزه‌ها و اورانگ‌اوتان‎ها مقایسه کردند نتایج گواه آن بود که در حل مسائل فیزیکی تفاوت فاحشی میان آنها نیست اما در مواجهه با مسائل مربوط به تشخیص روابط میان افراد، کودک انسان بر بسیاری از دو گونه‌ی دیگر برتر بود؛ گواهی بر اینکه در مراحل رشد، تشخیص روابط اجتماعی زودتر از حل مسائل فیزیکی به کار انسان می‌آمده است. اکنون برای این فرضیه شاهدی از جهان جانوران نیز داریم که بر استحکام آن می‌افزاید. از دیرباز کلاغ‌ها را جانورانی باهوش معرفی می‌کردند. اما در دهه‌های اخیر از طریق آزمایش مشخص شد که این هوشمندی کلاغ‌ها افسانه نیست و حظی از واقعیت دارد. پژوهش اخیر نشان می‌دهد که اولاً، کلاغ‌ها به‌طور مکرر در مکان‌های جستجوی غذا، چه در یک مکان یا در مکان‌های مختلف، یکدیگر را ملاقات می‌کنند و بنابراین همانند انسان‎‌ها موجوداتی بسیار اجتماعی‌اند. ثانیاً، دسته‌های کلاغ‌ها از زیرگروه‌هایی تشکیل می‌شود اما این زیرگروه‌ها پویا هستند و اعضا گاه از آنها خارج شده و وارد گروه‌های دیگر می‌شوند. بااین‌حال سلسله‌مراتبی وجود دارد که در موقع غذاخوردن و رقابت بر سر غذا اهمیت دارد. (اخیراً مک‌کافری در کتابی در تکامل فرهنگی به نام رقص نوآوری پویایی گروه‌های انسانی در از‌هم‌گسستن و متحد‌شدن‌های مکرر را از مهم‌ترین دلایل تکامل گونه‌ی انسانی معرفی می‌کند.) به‌علاوه گروه‌های کلاغ‌ها نیز براساس سلسله‌مراتبِ سلطه، رتبه‌بندی شده‌اند و پیوندهای اجتماعی ساختاریافته‌‌ای‌ دارند. ثالثاً، کلاغ‌ها اعضای گروه‌های سابق و روابط میان آنها را در طول سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند؛ نه فقط روابط خود با آنها را بلکه روابط میان دیگران را درک می‌کنند و به یاد می‌آورند. به‌این‌ترتیب کلاغ‌ها در جلب حمایت دیگران در درگیری‌ها، از دانش اجتماعی خود بهره‌می‌برند. ازاین‌رو، فرضیه‌ی هوش اجتماعی، به‌عنوان هوش ابتدایی و اصلی، می‌تواند هوشمندی کلاغ‌ها را که در چنین روابط پیچیده‌ای از روابط میان‌فردی و اجتماعی زندگی می‌کنند تبیین کند. کشف این روابط شگفت‌انگیز در جهان کلاغ‌ها به خودی خود زیباست. اما درس‌های زیادی برای پرورش کودک انسان نیز دارد. درس‌های عملی در هدایت بازی کودکان اگر آن‌چنان که در ابتدا گفته شد، منشاء اصلی هوشمندی در انسان فشار تکاملی برای تشخیص روابط میان افرادِ گروه و تنظیم بهینه‌ی روابط خود با دیگران باشد پرورش این نوع هوشمندی باید مقدم بر هر نوع هوشمندی دیگری درنظر گرفته شود. کودکانی که به تنهایی، یا در گروه‌های بسیار کوچک بزرگ می‌شوند و بازی می‌کنند شرط لازم را برای پرورش هوش اجتماعی ندارند. این در حالی‌ست که در جهان پیش رو، کاملاً خلاف تصور شایع، هوش‌مندی اجتماعی کارآمدی بالاتری می‌طلبد. زیرا با افزایش اتوماسیون و هوش مصنوعی بسیاری از حرفه‌ها به ماشین‎ها و کامپیوترها سپرده می‌شود اما روابط میان‌فردی چیزی نیست که قابل برون‌سپاری باشد. بنابراین، صِرف برخورداری از مهارت‌های دیجیتال تضمین‌کننده‌ی موفقیت در جهان دیجیتال نخواهد بود. آنچه کودکان در بازی‌های کامپیوتری می‌آموزند ممکن است برای موفقیت در جهان آتی لازم باشد اما قطعاً کافی نیست. میلیون‌ها سال تکامل هوش اجتماعی چنان در تاروپود ذهنی ما نهفته است که با تغییراتی در یک یا دو دهه از بین نمی‌رود. بخشی از نسل آینده ممکن است در انزوا و در جهان دیجیتال زندگی کنند اما آن بخشی مسیر به‌زیستی را طی می‌کنند که از مهارت‌های ارتباطی قوی‌تری برخوردار باشند. آموزش این مهارت‌ها، برای کسی که در کودکی از آنها برخوردار نبوده، اگر ناممکن نباشد بسیار سخت خواهد بود. کافی است قدری آینده‌نگری به خرج دهیم و کم‌هزینه‌ترین کار ممکن را برای کودکان امروز انجام دهیم و امکان بازی‌های گروهی را در محیط‌های طبیعی از آنان دریغ نکنیم.        هادی صمدی @evophilosophy
Telegram Center
Telegram Center
Канал