#داستانهای_قرآنیداستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه
و آله وسلم
#قسمت_سی_و_پنجمنعیم پس از آن که بین یهودیان
و قریش اختلاف انداخت به سوی سپاه قریش آمد
و ملاقاتی با رجال
و اشراف مکه به عمل آورد . در این ملاقات به ابوسفیان
و سایر سران سپاه به دروغ چنین گفت :
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
آقایان ! من از دوستان شما هستم . گزارش خیلی مهم
و محرمانه ای به دست آورده ام که لازم بود فورا شما را را مطلع سازم . بدیهی است که شما هم در حفظ این راز بزرگ
و پنهان نگاهداشتن آن کوتاهی نخواهید کرد .
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
شنیده ام که یهودیان بنی قریظه از پیمان شکنی خود پشیمان شده اند
و برای جبران این لغزش ، با محمد تماس گرفته
و گفته اند : ( ما از کار خود شرمنده ایم
و در مقابل حاضریم چند تن از رجال قریش را به عنوان گروگان بگیریم
و تسلیم شماکنیم
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
و آنگاه به اتفاق شما ، با قریشیان بجنگیم . ) محمد ( ص ) هم به این پیشنهاد راضی شده
و یهودیان به اجرای این نقشه مصمم هستند . اینک وظیفه شما است که
💥اگر یهود ، از شما گروگان خواستند ، از اقدام به این کار خودداری نمائید .
💥┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄
🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
روز بعد که روز شنبه بود ، قریش هیئتی را به ریاست عکرمه ابی جهل نزد یهودیان فرستادند
و پیغام دادند که :آماده باشید تا کاررایکسره کنیم اما یهودیان ....
ادامه داستان درقسمت بعد ...
💚کانال عشق فقط خدا
💚@eshgekhodayi