🔺ارائه
#مجتبی_نامخواه در جلسه پنجم دوره پنجم
#انسان_انقلاب_اسلامی 🟢 درآمدی بر نظریه عدالت - بخش اول
🔹 اولا ما در این بحث میخواهیم مقدماتی را گفت و گو بکنیم که به ما امکان اندیشیدن پیرامون نظریه عدالت بدهد.
🔸 بطور مشخص ما سه سرفصل کلی داریم :
۱- پرسشها پیرامون عدالت (مظاهر فقدان عدالت)
اگر کسانی از زاویه نظریه پردازی به نظریه عدالت بکنند، یک برداشت از نظریه عدالت خواهند داشت و شما به عنوان فعال دانشجویی برداشت دیگری خواهید داشت. در حال حاضر برداشت نظری از عدالت در قالب
اسلامی، گسسته و ممتنع است و رسیدن به این نظریه با کنشگری ممکن است و اساسا از عوامل عقبماندگی در عدالت است. باید به مسئلههای عدالت فکر بشود.
۲- تلاشهای نظری در خصوص عدالت
اغلب این نظریهها تلاشهای نوعا بیرون از قالب
اسلامی تولید شدهاند و پاسخهای مهمی به مسائل ما دادهاند؛ اما برای ما مهم است که بازتاب اینها را در ایران ببینیم. بازتابی است که هایک در ایران داشته، بازتابی که مارکس داشته.
۳- حرفهای
انقلاب اسلامی برای عدالت
آیا حرکت
انقلاب پیرامون نظریات عدالت سردمداران
انقلاب بوده؟ بیشتر قرار است راجع به بازخوانی معاصر از سنت داشتهباشیم.
🔹 مقدمهای راجع به عدالتخواهی و عدالتپژوهی:
بیش از آنکه عدالتخواهی محتاج به عدالت پژوهی باشد، این عدالتپژوهی است که نیاز به عدالتخواهی دارد تا بتواند خود را به درستی تولید بکند. و گرنه هیچ دلالتی بر عینیت نخواهد داشت.
این تصویر که ما باید نظریه عدالتی داشتهباشیم تا بتواند تمام مسائل عدالت را پوشش دهد و به ما در مورد هر سوالی پاسخ دهد اشتباه است. اگر کتاب طرح کلی اندیشه
اسلامی را خوانده باشید، تعریفی که از ایمان و توحید ارائه میشود را میتوان با یک مثال توضیح داد. تصویر کنید که در یک شب تاریک در یک صحرا گرفتار شدهاید و تنها یک چراغقوه در اختیار دارید، آیا میتوان از همینجا کرانه آن بیابان را ببینید؟ قطعا خیر. باید با همان چراغ کوچک راهرا طی کنید تا بشود راه را بیابید. باید به همان چیزی که میدانید عمل کنید تا با مسائل جدید روبهرو شوید. اساسا این فکر که ما یک جا بنشینیم و بگوییم میخواهیم فیلسوفانه به عدالت بپردازیم، نسبت ایمان و توحیدش اشتباه است.
🔸 چرا پیامبران از عمل عدالتخواهانه شروع میکنند؟
انسان اساسا سه لایه وجودی دارد، متناسب با هر لایه یک علم دارد. لایهای که دیدگاهش را میسازد، که حکمت است. لایهای که اعمال جوانحیاش را میسازد، که اخلاق است و لایهای که اعمال جوارحیاش را میشازد که فقه است.
باید دید اسلام در این سه لایه چه سخنی راجع به عدالت دارد و اصولا چگونه تفکر
اسلامی در دوره معاصر در برابر ایدههای معاصر صورتبندی میشود؟
🔹 در صد سال پیش که تفکر
انقلاب اسلامی خود را صورتبندی کرده است، ما دچار یک جامعه قحطیزده به سر میبردیم. تمام حرکتهای تحولخواهانه به شکست انجامیدند و چون رهبرهای تمامی این نهضتهای شکستخورده دینی بودند، موجب شد خوانشهای متفاوتی از دین بوجود بیاید. برخی حرکتهای تحولخواهانه را کنار گذاشتند و به این فکر افتادند که اساسا دین مگر باید تحول اجتماعی ایجاد کند؟ اینجاست که انجمن خیریه حجتیه شکل میگیرد. برخی به سمت حرکت تحولخواهانه رفتند و دین را ناکارآمد دانستند. در اینجا روشنفکران به دو دسته تقسیم شدند؛ آزادیخواهان ملیگرا و عدالتطلبان تودهای. یعنی سه دال فکری وجود داشت؛ معنویت، عدالت و آزادی.
🔸 انقلاب اسلامی خود را یک تفکر مبتنی بر معنویت، عدالت و آزادی میخواند. ممکن است ایجور تصور شود که
انقلاب اسلامی جمع این سه دال فکری است، درحالی که
انقلاب اسلامی با هر سه این تفکر مرزبندی دارد. حالا سوال ما این است که این مرزبندی به چه شکل است؟
انقلاب اسلامی بر سلبها و ایجابهای هر سه دال فکری نقد میکند.
تفکر
اسلامی مبتنی بر عبارت لااله الا الله است؛ تا وقتی در عبودیت کسی غیر از خداوند باشی و افرادی باشند که شان بالاتری را برای خود تعریف کنند، نمیتوانی خدا را عبادت کنی. حالا اگر این مسئله در مواجهه با اقتصاد و اجتماع باشد میشود عدالت، اگر در مواجهه با سیاست باشد میشود آزادی.
دو تفکر کلامی راجع به عدالت
اسلامی وجود دارد:
۱- عدالت آن است که خداوند انجام میدهد.
۲- آنچه عدالت است خدا باید انجام دهد
تفکر اول که منتهی به اشعریگری میشود، میگوید هروه آن خسرو کند شیرین بود.
اما تفکر شیعی میگوید
انسان حسن و قبح ذاتی عدالت و ظلم را میفهمد و این دین نیست که بخواهد به
انسان یاد بدهد.
صوت
👇https://t.me/ensanenghelabeslami/306@ensanenghelabeslami