چرا من انقدر لحظه به لحظه بیشتر غرق شخصیت جونگوون میشم؟ اصن توصیفات انقدر دقیق و قشنگه حس میکنم ادمیه که رفتاراشو تو زندگیم میبینم. وای عمیقا دوست دارم مود جونگوون وقتی بقیه دارن برای میتش فنگرلی میکنن رو ببینممم چرا بچمو میترسوننن؟؟؟؟ طرفدارای جی غلط کردن بخوان چیز کنن چطوری رابطه هیجیک انقدر سوییت و قشنگهه؛)) میتونم لبخند هیسونگو قشنگ تصورش کنم وقتی به جیک نگاه میکنه؛))) وای فقط دراما کویین بازی سونو>>>> وای یکیو میخوام مثل هیسونگ بهم دلگرمی بده😭 وایییی بلاخره کیسسسس خدایااا مرسییی
" فکر کردم وقتی بهت اجازه دادم برای اولین بار اون بوسه رو ازم بدزدی، برای دفعه‌های بعدی نیاز به اجازه نداشته باشی" میتونم برای این دیالوگ بمیرم؛)فقط میخوام برم گریه کنم واییی خب باید نازشو بخری هیسونگ شی یونو؟
"نظرت چیه دیگه این‌کار رو نکنی؟" با دم شیر بازی نکن بچهههههه دوتا کیس تو یه پارت؟هاهااا من خوبمممممممم بهش گفت دوست دارمممم وای ننههه چقدر سوییتن این دوتا
وای ببین. من میپل رو برا جیوون میخونم. ولی بقیه کاپلاش😭 هیجیک مخصوصا جیک خیلی بخاخکثلححثحصصحلحصک مخصوصا وقتایی خجالتی و بیبیه نمیدونم جیوون کی یخشون اب میشه براش صبر ندارم. استایل نوشتنت رو خیلی دوست دارم. واقعا اینو همینطوری نمیگم، خیلی فیکشن خوندم. ولی اینو دوست دارم میپل جدا از داستان خوشگلش، خیلی خوب هم نوشته شده. جوری که بشه باهاش ارتباط گرفت و حتی مثه یه سریال تصورش کرد. با اینکه این چند پارت خیلی پرش زمانی داشت ولی جاهایی که میپریدی عقب خیلی درست بود و وقتی به زمان حال برمیگشت خیلی خوب شروع میشد. خلاصه اینکه برای خوندن میپل خیلی هیجان دارم و مشتاقم🥲🤍 خیلی وقت نیست انجین شدم و اولین فیکشن انهایپنمه که دنبال میکنم🤍 مرسی مرسی
https://t.center/engenin/2035 این پارت بمب انرژی بود حس خوب حس پیدا کردن چیزی ک مدت‌هاس دنبالشی و من دقیقا مدت‌ها بود دنبال کسی بودم بتونه هیجیکِ موردعلاقمو اینقد دلنشین توصیف کنه این پارت خیلی پارت موردعلاقمه البته کل میپل موردعلاقمه اما پارت بهم رسیدنشون چیزی نیست که بتونم ازش ساده بگذرم و ده‌بار نخونمش خیلی خوب بود خیلی خوب بود ممنون عزیزم بابتش متاسفم ک بیشتر نمیتونم بگم اخه مغزم اجازه بهتر چیدن کلمات رو بهم نمیده. البته توانایی نداره فعلا قفله
: جایی که پارک‌جی، استخدامی جدید بزرگترین شرکت غذاسازی سئول به همراه لی‌هیسونگ، هم‌گروهی خودش به ماموریت میرن، ولی همه چی به درستی چیزی که پیش‌بینی کرده بودن جلو نمیره.
می‌دونین رومنس نوشتن توی سینگلی جدی سخته یه وقتا حس میکنم نمیدونم دارم از چی می‌نویسم بعد یه وقتا به کارکترهام حسودیم میشه بعد از طرفی دلم می‌خواد ساسناسنستسسجست
