(رمی جمرات 4)
(داستان چشم رع )
در برخی روایات رع را همسری است به نام رعت یا رت rat, یا ایوسس Uusas یا اورت هیکو Utt_Hikeu (جادوگر بزرگ) یا حتی حتحور Hathor در بسیاری از این روایات رع از خود تفنوت و شو را آفرید و هم از آنان بود که جب و نوت والدین ست , نفتیس , اوزیریس و ایزیس زاده شدند .
در روایتی دیگر رع فرزند جب و نوت و به هیأت گوساله ئی است که هر بامداد از مادر خود متولد می شود , این گوساله
در نیمروز نرگاوی می شود و در این هیأت کامفیس (نرگاو جفت مادر خویش) نام دارد .
کامفیس مادر خویش را بارور و شامگاه می میرد تا بامدادی دیگر رع دیگر بار هیأت گوساله ئی از مادر زاده شود .
در بسیاری از روایات رع را پدر خدایان یا سرور و شهریار آنان , پدر انسان ها و همه موجودات می دانند .
بدین روایت انسان و دیگر موجودات از اشک و خوی رع زاده شده اند .
در روایتی
👈چشم رع
👉 را جان خاص او می دانند . و هنگامی که چشم
👁 در سیر و گشتی در بازگشت به نزد رع تاخیر می کند . رع به جستجوی او بر می خیزد و شو و تفنوت را مامور بازگردانیدن چشم خویش می سازد .
چشم رع که که تمایلی به بازگشت نزد وی ندارد
می گرید و هم از این سرشک است که انسان ها هستی می یابند .
در خط تصویری هیروگلیف مصری اشک و انسان تا حدی شبیه و شاید از همین جاست که این اسطوره شکل می گیرد .
در اسطوره ای دیگر : شو و نوت در ظلمات آب های نون (اقیانوس کیهانی ) گم و رع چشم خود را به اتوم می دهد .
و اتوم چشم رع
👁را در این راه در
👈وسط پیشانی
👉 خود قرار می دهد .
(در بعضی روایات اهل بیت نقل شده که چشم دجال در وسط پیشانی اش می باشد)
در روایتی دیگر از این اسطوره چشم رع در این جستجو گم می شود . و رع , تحوت یا ماه را
به جستجوی چشم خویش می فرستد , تحوت چشمی دیگر را به جای چشم رع بدو باز می گرداند . (شاید چشم خود یعنی ماه را ) اما سرانجام رع چشم خویش را باز می یابد .
و آن را به هیأت یوریس Uraeus (مار مقدس)
بر پیشانی خود قرار می دهد .
تا بر جهان نظارت کند و قرار گرفتن یوریس بر تارک تاج فراعنه که نماد قدرت و فرمانروایی است هم از این روایت متاثر است .
(چشمی که بر پیشانی قرار دارد و چشم جهان بین است و در فراماسونری سمبل بسیار مهم می باشد و در رأس
هرم قرار دارد که در اسکناس یک دلاری این تصویر را فراماسون ها از خود به یادگار گذاشته اند )
رع در زمان آغازین بر زمین و جهانی که خود آفریده بود فرمان می راند و عصر فرمانروایی او بر زمین عصر زرین و زمان همجواری انسان ها و خدایان بود . (یعنی خدایان مرئی بودند و بر روی زمین زندگی می نمودند ) رع به هنگام جوانی نیرومند , فرمانروایی او استوار و نظم خدایی و قدرت , ماعت بر همه جا حاکم بود .
کار روزانه او تغییر ناپذیر و هر بامداد ستاره صبح چاشت او را فراهم و رع پس از پوشیدن لباس و شرکت در مراسم آیینی از مقام بن بن (ابلیسک) در هلیوپولیس عازم سفر روزانه و همراه شو از دوازده 12 قلمرو فرمانروایی خویش ( 12ساعت روز ) می گذشت .
(کتاب اساطیر مصر نوشته ورونیکا ایونس صفحات 55 الی 57).
#رمی #رع #چشم#فراماسون #هرم #ابلیسک