در مارس سال ۱۸۸۳، فردریش انگلس بر مزار کارل مارکس در بزرگداشت وی به سخنرانی پرداخت و طی آن به دستاوردهای مارکس اشاراتی کرد. اگرچه در فاهمه عوام، کارل مارکس را برپایه ماتریالیست بودنش مستحق تکفیر میدانند اما من با عبور از این مجال، به مکشوفاتی از مارکس اشاره میکنم که بر شالوده و شاکله مناسبات اجتماعی در جامعه بشری دلالت دارد.
.
... آدمی پیش از آنکه بتواند به دنبال سیاست، علم، هنر، مذهب و غیره برود، در وهلهی نخست میبایست بخورد، بیاشامد، و دارای سرپناه و البسه باشد. این حقیقت ساده ای است که تاکنون توسط رشد بی اندازه ی ایدئولوژی های انتزاعی مکتوم مانده بود...
اما مارکس و انگلس، شاید نمی دانستند که آنچه کشف کرده اند قرنها پیشتر از ایشان، توسط آخرین پیام آور آسمانی و وصی برحقش در سرزمین وحی، به روشنی و صراحت و شفافیت بیان شده بود.
مزلو، در طرح هرم مشهورش این سخنان انگلس و فی الواقع کشفیات مارکس و در اصل بیانات اسلامی را به گویایی تمام طرح کرده است.
قرنها قبل از مارکس پیامبر اسلام سلام الله علیه فرمودند که از هر دری که فقر وارد شود، ایمان میگریزد.
نیز، علی بن ابیطالب علیه السلام صدها سال پیشتر از مارکس، شکاف طبقاتی و گسل اجتماعی و زیست زالوانه سرمایه خواران را اینگونه واکاوی کرده بود:
در هر کجا که کاخی برپا شده باشد، کوخی به چشم میخورد.
هم پیشوایان دینی، هم مردان علم ( مزلو) و هم رهبرانی فاقد ایدئولوژی دینی ( مانند مارکس) با تمام افتراقات و تعلقات پارادایمی گوناگونشان بر چیستی و چگونگی فقر و تاثیر زیستن زالو وار مستکبران بر آن اتفاق نظر داشته اند اما چرا اکنون جامعه ایران بدرد فقر و شکاف طبقاتی و سرمایه پرستی و تبعات شوم آن مبتلاست؟
غرض از نقل قول انگلس این است که به مولدان و مسببان فساد سرمایه داری در ام القرای شیعه بفهمانیم که اگر نسبت به سیره نبوی و شیوه علوی آلرژی دارید، از مزلو و مارکس و...چطور؟
بالاخره به کدام مرام، مومنید؟؟
چه عشقها که زیر تازیانه فقر به نفرت مبدل نشد و چه خانواده ها که فرونپاشید. چه مردها که چنگ در جان خود نینداختند و چه زنها که حرمت تنشان به تاراج فقر نرفت.
فقر درد بی درمانی نیست. بلکه قدری دوری از استغنای کاذبی می خواهد که مسوولینرا مبتلای خود کرده است.
می پندارند مستغنی از کتاب خدا هستند. خویشتن را پشت الفاظ و القاب مدرن پنهان و از نص کتاب و علویت، دور کرده اند.
مهمتر از آنکه تعریف اقتصاد اسلامی چیست، هدف اقتصاد اسلامی است که واجد اهمیت است.
هدف اقتصاد اسلامی، گسل ستیزی ست.
نفی لاکچریسم و بردگی مدرن است.
نفی ثروت نامحدود است.
در اقتصاد اسلامی، پول و تولید مولد یکدیگرند.
در اقتصاد اسلامی شعارِ پول پول می آورد، مردود است.
در اقتصاد اسلامی پول باید کار تولید کند و کار، باید پول بیافریند.
آیا معافیت مالیاتی مشتی ژانگولر باز که اکثرا نام هنرمند را برای خود جعل کرده اند و هیچ خاصیتی برای ارتقا فاهمه اجتماعی مردم ندارند و در عین حال ستاندن مالیات از طبقه کارگر که در دریافت حقوق خود نیز هزار مانع میبینند، با عدل اسلامی سازگار است؟؟
این ویژگی ها بر پایه عدالت، الزام به حفظ کرامت و اصرار اکید اسلام بر برابری و فقر زدایی است.
در بسیاری موارد اجحافاتی صورت میگیرد که بلادلیل اند. تاخیر همیشگی در پرداخت مواجب و حقوق طبقه کارگر، مصداق بارز تضییع حق ایشان و برده داریست.
علی رغم تاکید تاکید ائمه اطهار علیهم السلام بر احترام بر حقوق کارگران، تا کنون کدام اقدام موثری در جهت رفع این ستم انجام داده اند؟
فقر، حق هیچ کس نیست ولی در نتیجه عملکرد منفی دولت ادوار، چنان پیشرفته که بسیاری می پندارند فقر نتیجه ذاتی یا لااقل ثانویه عمل به اسلام است و این خود یکی از بزرگترین اجحافات به دین اسلام است که باعث آن جماعت نامسوول هستند.
اکنون به همت دولتداری سید محرومان(!) قیمتها افسار پاره کرده و رَم کرده اند.
تا همچنان کرامت مسلمین، زیر لگد فقر نابودتر شود.
وضع آنچنان مسخره است که دیگر برای ارباب شدن به هکتارها زمین و ارثیه اجدادی نیاز نیست بلکه میتوان به صرف داشتن یک باب خانه اضافه، میتوان در عِداد برده داران قرار گرفت و سالانه با نام موجر، بر خانواده بینوایی که مستاجرند، حکومت کرد!
#محاق #افشین_بدری mohaagh.ir @mohaagh_sup