عدالت و مجازات

قسمت سوم

#حمیدرضا_یزدانی

#حمید_رضا_یزدانی ، بعضی از آهنگ های منصور رو هم خوند ، ولی هر کاری کرد نتونست حتی با هزاران فیلتر در استودیو، با اون صدای گندش ، خواننده بشه و با اینکه میمون تقلید کار خوبی بود ، اما نتونست صدای منصور رو تقلید کنه!

نم نم بعضی ها دیدند ، #حمید_یزدانی هم جاه طلب هست تا حدی که میشه گفت #شهوت #قدرت داره ، زیر بغلش هنداونه گذاشتند و شیرش کردن که #کاندیدای #شورای شهر چالوس بشه!

اونهم شروع کرد توی فضای مجازی و تلگرام مثلا فعالیت کردن و تو این گروه و اون گروه ، نوشت و انتقاد کردن از شهردار و اعضای شورای شهر رو استارت زد.

همینجوری نم نم پاش به ساختمان شورای شهر چالوس باز شد و با

#ویدا_صیادی_نژاد
عضو منحرف و هرزه مشهور شورای چهارم شهر چالوس آشنا شد.

و خیلی بهم نزدیک‌ شدن ، تا جاییکه وقتی جلسات شورا تموم میشد #یزدانی دم در شورا منتظر ویدا جون ، ایستاده بود و با هم میرفتن مکان و توی رختخواب !

دیگه تقرییا همه رابطه غیر اخلاقی بین ویدا صیادی نژاد و حمیدرضا یزدانی رو خبر دارن .....!!!! و البته بعضی ها هم گفتند که حمید یزدانی نقش برده جنسی را برای ویدا #صیادی_نژاد دارد!

حتی ویدا یه حکم #مشاوره هم برای یزدانی از شورا گرفته بود که مثلا براش #رزومه باشه موقع #انتخابات !

سی دی سوپر فروش سابق ،، در سودای شورای شهر شدن ، دست به تحرکات زد و هنوز در تب این شهوت میسوزه!

یک شب با چند تا دوستاش حمید رو گیر آوردن و مثلا به این بهانه که برات رای جمع میکنند، اون رو بردن یک قهوه خونه و اونجا کلی سر به سرش گذاشتند و یکی دوتا آهنگ منصور خوند و بزن و برقصی کرد و دلقک بازی درآورد
و بعد گفت:
ببینید من مثل شما جوون هستم ، چقدر باهاتون راحتم و براتون خوندم و رقصیدم ، مطمئن باشید رای بیارم همه چیزو براتون آزاد میکنم ..!!!

آخه اون موقع ها قلیونها رو جمع میکردن تو قهوه خونه ها ، اینم گفته بود یه کاری میکنم #قلیون ها آزاد بشه و جوانان راحت قلیون بکشند !
این مثلا مهمترین برنامه نامبرده برای جوانان شهر چالوس بود!

بعد راستی راستی کاندید شد و کلی پوستر و کارت و تراکت چاپ کرد، ول خب رای نیاورد و کلا ۲۰ یا ۳۰ تا دونه رای آورده بود!

یکی از علت های جدی گرفته نشدنش، وضعیت ناجور خانوادگیش بود!

متاسفانه مادرش به فساد اخلاقی و هرزگی معروف و مشهور است ، پدرش معتاد مافنگی و مواد فروش بود

بیچاره زنش از دستش گرفتار شده، زنش مریضه و یه مدت به بهانه اینکه زنش مریضه ، به دخترهای دانشجوی دانشگاه طبرستان و دانشگاه فتی مهندسی نزدیک میشد و تقاضای رابطه جنسی میکرد..!! ولی چون نمیتونست کاری انجام بده، دخترها متوجه میشدن که این قدرت نداره، بی خیالش میشدن، یه دختر هم متوجه بیماری اختلال روانی پدوفیلیا حمید یزدانی شد و خودش نقش مرد رو برای حمید بازی میکرد!

بعد یه دفعه ای شد #فیلم_ساز !

نگو که شده پادو و نوکر #مهدی_مددکار ،
مهدی مددکار که با کارگردان‌هایی که توی شمال و مخصوصا منطقه غرب مازندران فیلم میسازند ، همکاری میکنه، تقریبا دستی در این کارها داشت و البته الان مهدی مددکار خودش از اساتید هست و واقعا در فیلم‌های بسیار معروف تهیه کننده و مدیر تولید است و از خانواده با اصالت و سالم و خانواده شهید است.

حالا یزدانی هم شده بود نوکر مهدی مددکار تا با بالا رفتن از مال مهدی مددکار ، فیلم ساز بشه و بتونه با هنرپیشگی ، جایی پیدا کنه .. که در نهایت به جایی نرسید!

مددکار میخواست یکی دوتا فیلم درست کنن که بعضی قسمتاش توی چالوس بود، یزدانی هم شد نوچه اون و از بغل مددکار کلی برای خودش تبلیغ دروغ میکرد!

متاسفانه خیلی دخترها فکر میکردن یزدانی واقعا کاره ای هست و به امید اینکه بازیگر بشن گول این پسره حرامزاده رو میخوردن و اینارو میبرد خونه مجردی و دخترها رو مجبور میکرد با #دلدو ( #آلت_مصنوعی مردانه ) باهاش رابطه برقرار کنند! و از یک مشت دختربچه کم تجربه که آرزوی هنرپیشگی داشتند سو استفاده کرد!

بعد از مدتی چسبید به #افشین_سپهر خواننده بی اسم و رسمی ، که قبلا اعتیاد شدید داشته و تا حد کارتن خوابی رسیده بود و خودشو مدیر برنامه افشین سپهر معرفی میکرد.
بعد چسبید به #علی_درخشیده و #بسیج_رسانه و آدم فروشی کردن، بعد چسبید به تیم #ساسان_شیخی و به عنوان خبرنگار سعی کرد خودش رو جا کنه و از اخلاق خوب ساسان شیخی سو استفاده کرد و توی انتخابات شورای شهر دوره ششم به بهانه برگزاری مناظره تا تونست از کاندیدها پول چاپید و بالا کشید!



تیم های تحقیقاتی مازندران #مرزن_آباد



https://t.center/shenasaiiran

#گزارش_مردمی




❌ #من_رأی_نمی دهم؛ #چون_حق_من که یک #فرهنگی و #برادر_شهید_هستم و #حق_خانواده ام #توسط_مدیرکل #اداری و #مالی_استانداری_مازندران (خواهرزاده نماینده ولی فقیه سابق استان مازندران) #مرتضی_ناصحی_سوچلمائی #تضییع_شد و به #مراجع_قضایی مراجعه و #طرح_شکایت_کردم .....
❌ اما مدیرکل مذکور با #سوءاستفاده از #جایگاه و #منصب و #قدرت_خودش و #دائی_جانش (آخوند طبرسی) با #اعمال_نفوذش، او و اراذل و اوباشی که اجیر کرده بود، #تبرئه_شدن ❗️
❌بخاطر اینکه مدیرکل ادراری و مالی استانداری (خواهرزاده ی نماینده ولی فقیه سابق استان مازندران) #خودروی_استانداری را در اختیار اراذل و اوباش قرار داده بود تا برای من ضمن ایجاد مزاحمت و تعقیب و گریز و ارعاب و سد معبر کردن، اقدام به تهدید به قتل و توهین و فحاشی و ... کردند با وجود طرح شکایت از مدیرکل مذکور و اجیر کرده هاش و با وجود اسناد و مدارک و شواهد کامل و گواهی گواهان، با وجود بررسی بازپرس، وقتی به اسم مدیرکل مذکور رسیدند؛ حتی یک بار مراجع قضایی آنها را به دادگاه‌ احضار نکرد...
❌... بعدا متوجه شدم بخاطر سوءاستفاده از جایگاه و منصب و قدرت خودش و دائی جانش و با اعمال نفوذش در مراجع قضایی، در کمال ناباوری، تبرئه شدند ...❗️
❌بخاطر همین #برای_شکایت، نزد #پدر_معنوی مردم استان مازندران (نماينده ولی فقیه فعلی در استان) آخوند محمدباقر لائینی(که در حال حاضر #کاندیدای_مجلس_خبرگان_رهبری نیز هست) رفتم؛ تا اسم مدیرکل مذکور را در ابتدای سخنم به زبان آوردم، #گوشی_اندروید خودش را گرفت و پیام های داخل گوشی شان را چک می‌کردند...
❌ من که بعد از دو سال دوندگی، به شدت خسته و حتی عصبی شده بودم؛ با اینکه توضیح دادم که بعد از ناامیدی از مراجع قضایی، نزد شما آمدم؛ بعد از چند لحظه که متوجه شدم حواس ایشان به حرف من نیست؛ گفتم حاجی! ادامه بدهم یا صبر کنم کار جنابعالی با گوشی تمام شود؟!
در جوابم گفتند: برو مراجع قضایی ❗️
❌متوجه شدم که حواس ایشان به حرف من نبود؛ چون گفته بودم در مراجع قضایی اعمال‌ نفوذ داشت و تبرئه شد❗️
❌ قطعا پای بده بستان های مختلف در میان هست. چون عکسی از مدیرکل مذکور و پدر معنوی ای که به ایشان مراجعه کردم، دارم که چقدر نزدیک به هم داشتن با لبخند، خوش و بش می‌کردن و گل می‌گفتن و گل می‌شنیدند❗️
شگفتا با همه هوش و فراست
دل خونین ما و این سیاست ...✍️
#به_همین_خاطر_من_رای_نمیدهم

#فرهنگی
#برادر_شهید





کانال محرمانه شناسایی و شکار مزدور ایران


https://t.center/shenasaiiran

اینها چند تا برادر هستند

#خسرو_نجفی
معروف به #خسرو_شن_دزد و #کوپک_اوغلی

اینها وقتی پدرشون که خیاط بود ، در اردبیل ، بخاطر کارگری ساختمان ، به رامسر کوچ کردند !!

برادرش #قدرت_نجفی
از اول تو #رامسر رو ماشین مردم کار میکرد و برادرهاش مثل این خسرو ، هم کارگرش بودند و با بیل از لب دریا و رودخانه های رامسر، شن می دزدیدند !!!

و خسرو نجفی از آنجا معروف به شن دزد شد !!!

اینها با ورود به رامسر ، وارد بسیج و آدمفروشی و چسبیدن دم کون امام جمعه و بقیه مسؤلین مفت خور ، با آدمفروشی و مخبری ، دستمال بدستی خودشون رو ثابت می‌کنند!!!
این چند برادر همچنان مشغول شن دزدی و کارگری ساختمانی بودند ،
تا اینکه دامادشون که بسیجی و آدم فروش و پاسدار سپاه بود میشه فرماندار رامسر به نام باباخانی !!

کل رودخونه #صفارود رو حق انحصاری برداشت شن و ماسش رو میده به اینها ..!!

به بهانه بهسازی و بستر سازی رودخونه کل شن و ماسه صفارود رو برداشت غیر اصولی میکنن و میبرن دپو میکنن .!!!

همون برداشتها باعث شد تو اون سال ، اولین #طغیان رودخونه ،،سیل بیاد و خونه خیلی از مردم کنار رودخونه رو با خودش ببره و حتی به پلهای دوقلو رودخونه صفارود که معروفن به
#آلمانی_پل ، صدمه جدی بزنه !!

اونها با شن دزدی بزرگ ، از همون جا بار خودشون رو بستن
شن و ماسه مجانی رو به مردم خود رامسر و کارخونه های اطراف با قیمت گزاف میفروختن چون کسی اجاره بهره برداری نداشت !!!

به نظرتون این خودش گنج نیست؟

بعد از اون سال اینها واسه خودشون هم کارخونه شن و ماسه و آسفالت زدند ، هم با شهرداری
#قرارداد_انحصاری تامین شن و ماسه و آسفالت بستند !!
که شهرداری چون همه بودجه ها رو با فاکتور سازی بین خودشون تقسیم میکردن به نجفی ها بدهکار شد و در عوضش کلی زمین و مجوز غیر قانونی و هر باجی که فکرشو بکنید از شهرداری گرفتند!!!

اینها با دزدی شن و ماسه رودخونه های رامسر اونم به صورت انحصاری شدن نجفی سرمایه دار !!!!

شاید بعدها گنج هم کنده باشن و یا در پی گنج بودن ( طبق روایت های معتبر )

اما رودخونه ای به بزرگی صفارود رامسر ، خودش بزرگترین گنج بود ، که برداشت غیر اصولیش ، خیلی از مردم ساکن حاشیه رودخانه رو بیچاره کرد !!!

برادر بزرگشون که اسمش
#دیانت_نجفی بود ، تاثیر زیادی در چپاول منابع طبیعی و شم دزدی ها داشت ، که الان گور به گور شده و مرده !!!

راجع به #تله_کابین رامسر ، که اینها با وام های سنگین ، شن دزدی ،،زمینخواری و مشارکت‌ با بعضی حکومتی ها ، ساختن ، روز افتتاحیه ، #فائزه_هاشمی برای افتتاح آمد
اونهم در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد !!

چند هفته بعد دوباره خود #محمود_احمدی_نژاد هم اومد و برای دومین بار تله کابین افتتاح شد !!!

این اصل ماجرای این قوم نجفی های دزده ، که وقتی اومدن رامسر هفت خانوار تو یه خونه همه با هم زندگی میکردند . تو محله #حیدر_محله رامسر.

مدرسه مدرک فروشی رحمان رامسر هم مال همیناست
( معروف به دانشگاه مدرک سازی )‌

رحمان پسر خسرو بود که توی دریا غرق شد و موسسه رو به اسمش زدند

مدیریت اصلی با #سعید_نجفی، پسر خسرو نجفی هست ، واسه اینکه همشون بتونن راحت مدرک بگیرند و گرفتند !!!

الان تو سر هر سگی از این نجفی ها بزنی ، ازش چندتا مدرک دانشگاهی که خودشون تولید انبوه دارند ، بیرون می افته!!!!


ادامه دارد .....




https://t.me/edalatmojazat/65