@ebteda_ir🔺خمینیِ کاریزماتیک؟
آنچه در ادبیات مدرن، از آن به عنوان
#رهبری_کاریزماتیک یاد میشود، یکی از دستهبندیهای حوزهی قدرت است که ماهیتی «ضدعقلانی» دارد. چون عقل مدرن نمیتواند منبع قدرتِ چنین رهبری را تحلیل کند، می گوید چنین رهبرانی «کاریزما» دارند. این کاریزما، به زبان ساده به معنای قدرت غیرعادی است که پیروانِ چنین قدرتی، تحت تاثیر احساسات، به رهبر کاریزماتیک مایل میشوند.
ما
#خمینی_کاریزماتیک نمیشناسیم. پیروان و هوادارانِ
خمینی مبتلا به سحر و انگیزشِ کاریزمای او نبودند. آنها به ایمان و عملِ راستینِ
خمینی ایمان داشتند؛ به خلوص و خداباوری او.آنها اتفاقاً
خمینی را روی حساب و کتاب و چرتکه انداختن پذیرفته بودند. عشق به
خمینی، حاصل
#محاسبه و عقلورزی بود و نه اغوا و کُپ کردن در برابر هیبتش!
آنچه ما از آن به عنوان «ادامهی
خمینی» یاد میکنیم، فرمولِ مواجههی او با انسان، جهان و مناسباتِ عالَم است. این فرمول چه نسبتی میتواند با «اقتضائات کاریزماتیک»ی داشته باشد که جناب سید حسن از عدم امکانش میگوید؟ اصلاً رهبریِ
خمینی کِی کاریزماتیک بوده که کسی بخواهد ادامهاش دهد؟!
باور به عدم امکانِ «ادامهی فرمولِ
خمینی» باور به
#پایان_خمینی است! آیا یادگارِ
خمینی، چنین میاندیشد؟!
🔸اینکه برای توصیفِ حکمرانیِ امام(ره) به ادبیاتِ نارسای علوم انسانیِ مدرن پناه ببریم، از غربتِ
خمینی حکایت میکند. جریان علوم انسانیِ رایج در ایران،
خمینی را پدیدهای «غیرعلمی» و «ایدئولوژیک» جا میزند و نمیگذارد سیرهی نظری و عملیِ او لااقل بخشی از علمِ انسانی ما را شکل دهد، آن وقت امثالِ هیتلر و موسولینی را در مقامِ سنجههای علمی پذیرفته و بر اساس کُنشها و شخصیتِ آنها، مفاهیمی را ابداع میکند و سپس
خمینی را هم با همان سنجهها میسنجد!
بزرگترین بیحرمتی به
خمینی، استعمال واژگانی نظیر کاریزما و کاریزماتیک برای توصیف رهبری اوست.
.