@ebteda_ir🔺داستانِ سرمایه
بخش سوم
پرسش: آیا چنین توصیف بدبینانهای از سرمایه، زاییدۀ اندیشۀ چپهاست؟
طبعاً با توجه به خاستگاهِ سرمایهداری (غرب مدرن) باید هم انتظار داشت که اهالیِ همان فرهنگ، پیش و بیش از سایرین، در سرمایهداری و پیامدهایش اندیشه کنند و به نقدش بنشینند. مارکس و همقطارانش نیز چنین کردهاند. دستاوردهای نظری چپها در نقد سرمایهداری را همانند هر فرآوردۀ علمی دیگر، نمیتوان به کلی پشت گوش انداخت.
اما پرسش دیگر و مهمتر برای ما این است: آیا تعریضها و نقدهای بیرحمانه و تند و تیز امام خمینی(ره) و اندیشمندانِ انقلاب اسلامی به سرمایهداری، متاثر از انگارههای چپگرایانه است؟
اجمالاً تشابهاتی میان دو رویکرد انتقادیِ چپ و اسلام ناب در موضوعِ نقد سرمایهداری وجود دارد. کما اینکه، تشابهات نسبی هم میان رویکردهای اقتصادی اسلام و رویکرد سرمایهداری میشود دید؛ مثلاً در زمینۀ مالکیت خصوصی!
با همۀ این تشابهات جزئی و نسبی، اسلام ناب، نه سوسیالیسم است و نه سرمایهداری. چرا؟ چون مبنای متفاوتی دارد. نقدهای شلاقی و شدیدِ امام خمینی(ره) به سرمایهداری و سرمایهداران را باید در بستر و خاستگاهِ اندیشۀ اسلامی دید و نه متاثر از اندیشۀ مارکسیستی.
در نقدهای امام(ره) به گروهی از ثروتمندان، همانا اشاره به خصلتهای سرمایه و روح سرمایهداری، روشن است: «ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالی خود نباید در حکومت و حکمرانان و ادارهکنندگان کشور اسلامی نفوذ کنند و مال و ثروت خود را بهانۀ فخرفروشی و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواستههای خود را تحمیل کنند...» (جلد 20، ص129-128)
تحمیل خواسته بر فقرا و ضعفا و به خدمت گرفتن آنها به خاطر نیازشان، همان تجاوزگری و زیادهخواهیِ سرمایهسالارانه است. تلاشهای تکراری برای انتساب این نقدها به اندیشۀ چپ مارکسیستی، نوعی تبلیغاتِ هولانگیز از سوی جریان سرمایه است و برای فرار از مسئولیت پاسخگویی در قبال پیامدهای خسارتبار سرمایهسالاری پیش کشیده میشود.
🔸برای آشنایی با برخوردهای افراطی و ایدئولوژیک با هرگونه نقد به سرمایهداری، پدیدۀ
#مک_کارتیسم را در آمریکایِ دورۀ جنگ سرد، دنبال کنید.